خنک آن قمار بازی که بباخت هر چه بودش
نبماند هیچش الا هوس قمار دیگر
سلامی دیگر.چه خوب است که هنوز فرصت سلام کردن را داریم .و چه خوب تر که کسانی را که به آنها سلام کنیم.اما چه بد که این فرصت ها به چشم بر هم زدنی می گذرد و کمی دور تر و کمی دیرتر ....تنها خاطره ای.
دوستانی که می نویسند شاید ندانند تعالی ای را که در نوع نگارششان حاصل شده و یا حتی عزیزانی که متونی را به عاریت از متفکرانی همچون استادم -شریعتی -و دیگران نقل می کنند، به لحاظ نوع انتخاب بیش از آنی است که پیش از این در آنها سراغ داشته ام .واین حاصل نشده مگر با جسارت تجربه نوشتن.
لاکن دیگرانی که تاکنون فرصت آزمایش نیافته اند بر حذر باشند که از این قافله ی -حتی چند نفری -عقب نیافتند.که رسیدن به آن بی همراه سهل نخواهد بود.
از دوستانم به نام خانم ها سمانه جعفری-آرام مقدم-آذین کشاورز-سحر پور خانعلی و آقایان محسن خان بخششی-مهدی جمشیدی بزرگوار-شهرام رجبی عزیز و فریدون گرامی -که ندانستم که کیست -دانشجویان گرانقدرم -خرده نگیرید که دیگر دانشجو نیستید تا هستم و هستید همه دانشجوییم - و از حضور دلگرم کننده شان سپاسگزارم.
اساتید محترم نیز همچون استاد اشرف و استاد کاظمی هم که استاد بنده هستند.