سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
روابط عمومی به زبان آدمیزاد
این تارنما میعادگاهی است برای تمامی علاقمندان به مباحث روابط عمومی، مدیریت، خلاقیت، راهکارهای کسب موفقیت، کارآفرینی و ...؛ اگر ارایه کننده کالا و خدمات هستید، اگر وبلاگ نویسید یا به هر روش دیگری به اشاعه افکار خود می پردازید سری به ما بزنید: کلیه افراد علاقمند می توانند در یک دوره یک ماهه آزمایشی با وبلاگ "روابط عمومی به زبان آدمیزاد" (مهر 84) همکاری نمایند در صورت احراز شرایط با ما خواهید ماند. افراد غیر فعال و یا فعال در زمینه غیر مرتبط حذف خواهند شد.
نویسندگان وبلاگ
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 7
بازدید دیروز : 22
کل بازدید : 614280
کل یادداشتها ها : 350
خبر مایه

موسیقی


< 1 2 3 4 >

زینت دین را به زینب داده اند                 رکن سنگین را به زینب داده اند

در سمینار بزرگ عاشقی                      لوح زرین را به زینب داده اند 

                                            

                                                شهادت عقیله بنی هاشم زینب کبری (که سلام بر او باد ) برشیعیانش تسلیت با د

 

با عرض سلام خدمت همه دوستان گرامی.

یکی از دلایل راه اندازی این وب مشارکت و ارائه پیشنهاداتی است که میتواند در جهت پیشرفت مهر 84ی ها کمک شایانی داشته باشد. من نیز دو پیشنهاد دارم: پیشنهاد اول آنکه ، بیایید دراین محل گفتگو (یعنی وبلاگ) یک دایرالمعارف از اصطلاحات اجتماعی ،سیاسی،علمی،فرهنگی و...تهیه کنیم زیرا به نظرم بسیار بدرد خواهد خورد و پیشنهاد دوم اینکه ، باتشکیل یک گروه کاری ، یک هفته نامه  الکترونیکی درست کنیم و در آن اطلاعات مورد نیاز گروه مهر84 و دیگر دانشجویان را درآن درج کنیم از جمله درباره موضوعات سینمایی،اجتماعی ،سیاسی، فرهنگی، ورزشی و...باشد وبا استفاده از تجربیات و اطلاعات بالای اساتید می توانیم تحلیل درستی از هر موضوع را نیز داشته باشیم.

 البته پیشنهاد دوم بسیار کار دارد وبا همفکری تکمیل خواهد شد.


  

همیشه انسان فرصتهایی را که قبلاً از دست داده را دوباره بدست نمی آورد و شاید تا مدتها و یا شاید برای همیشه حسرت آن فرصت را بخورد. مثل جشن فارغ التحصیلی مهر 84 که خیلی از دوستان عزیزمان به هر دلیل موجه یا غیرموجهی موفق به حضور در آن نشدند. برای همین یکی از این دوستان گرامی که قول اکید برای حضور در جشن به من داده بود ولی در جشن حضور پیدا نکرد ، برای جبران این بدقولی یا بهتر بگویم برای این مهر 84ی ها رو دوباره یک بار دیگر دور هم جمع کند پیشنهادی به من داد که من این پیشنهاد را برای شما مطرح میکنم که دوست دارم حتماً نظر خود را راجع به این موضوع برای من بگذارید و به دیگر دوستان نیز اعلام کنید تا نظر خود را بگذارند (برای یک بار هم که شده همه مشارکت داشته باشید). در واقع یک نظر سنجی است برای زمان آن.

اما پیشنهاد ....

سرکار خانم هانیه کرد نیرسی این درخواست و پیشنهاد را ارائه کردند که من فقط انتقال دهنده آن هستم. ایشان درخواست داشتند که تمام مهر 84ی ها در ماه مبارک رمضان در خانه ایشان جمع شوند و یک افطار را در کنار هم باشیم ولی ایشان میخواستند که مهر 84ی ها زمان آن را مشخص کنند که در دهه اول ، دوم یا سوم آن باشد.

از تمام دوستان عزیز خواهش میکنم نظر خود را سریعاً اعلام تا متعاقباً به نظر خانم کرد نیرسی برسد.

با تشکر از همه شما سروران گرامی : برادر کوچکتر شما محسن بخششی از طرف خانم کرد نیرسی.


  

 

بسم رب النور

 

ما زنده به آنیم که آرام نگیریم             موجیم که آسودگی ما عدم ماست

فرهیختگان عزیز

دوران پر تکاپوی تحصیل را به پایان رساندید و شما امروز دانشگاه را با کوله باری از علم که خداوند در آن گنیجینه های معرفت خویش را به ودیعت نهاده است، ترک می گویید.

اما نیک می دانید که این آغاز راه است و تا رسیدن به مقصد ، راه بسیار باقی است.

همت را بلند دارید و گامهایتان را محکم کنید و هوشیار باشید که آن ودیعت الهی شما، رسالتی سنگین بر دوش و مسئولیتی گران بر عهده تان نهاده است.

پس خشنودی خداوند را سر لوحه اعمالتان قرار دهید و بدانید که فردایی روشن از آنِ کسانی است که می اندیشند و جز راه خیر نمی پویند.

و فراموش مکنید که دانشگاه چون خانه شماست. اساتید، دوستان و همراهان شما در این سرا  به منزله خویشان شما.

پس خانه و خاندان را به خاطر بسپارید.

اساتید تان موفقیتهای روز افزون شما را به اتنظار نشسته اند.

 


  

یاران عزیزم سلام.

امشب به لحاظ مشغله فراوان قادر نیستم در خدمتتان باشم و مطلبی ادا نمایم.تنها خواستم با این بهانه کوتاه حضور خود را دچار انفصال نکرده باشم و رفیق نیمه راه نباشم....

                                                                                                        همین و خداحافظ


  

خنک آن قمار بازی که بباخت هر چه بودش

نبماند هیچش الا هوس قمار دیگر

سلامی دیگر.چه خوب است که هنوز فرصت سلام کردن را داریم .و چه خوب تر که کسانی را که به آنها سلام کنیم.اما چه بد که این فرصت ها به چشم بر هم زدنی می گذرد و کمی دور تر و کمی دیرتر ....تنها خاطره ای.

دوستانی که می نویسند شاید ندانند تعالی ای را که در نوع نگارششان حاصل شده و یا حتی عزیزانی که متونی را به عاریت از متفکرانی همچون استادم  -شریعتی -و دیگران نقل می کنند، به لحاظ نوع انتخاب بیش از آنی است که پیش از این در آنها سراغ داشته ام .واین حاصل نشده مگر با جسارت تجربه نوشتن.

لاکن دیگرانی که تاکنون فرصت آزمایش نیافته اند بر حذر باشند که از این قافله ی -حتی چند نفری -عقب نیافتند.که رسیدن به آن بی همراه سهل نخواهد بود.

از دوستانم به نام خانم ها سمانه جعفری-آرام مقدم-آذین کشاورز-سحر پور خانعلی  و آقایان محسن خان بخششی-مهدی جمشیدی بزرگوار-شهرام رجبی عزیز  و فریدون گرامی -که ندانستم که کیست -دانشجویان گرانقدرم -خرده نگیرید که دیگر دانشجو نیستید تا هستم و هستید همه دانشجوییم - و از حضور دلگرم کننده شان سپاسگزارم.

اساتید محترم نیز همچون استاد اشرف و  استاد کاظمی هم که استاد بنده هستند.   


  

درود بر شما

من به جای بعضی دوستان بابت پست استاد فخیمی شرمنده شدم. اگر یه نفر نبودم به جای همه اقدام می کردم. دوستان عزیز من؛ اگر وقت کافی ندارید، پست های خودتون رو به من ایمیل کنید تا به نام خودتون آپ کنم. اما واقعیت اینکه که بین ما کسی به اندازه استاد مشغله نداره. پس بیاید به خودمون دروغ نگیم. آپ کردم پست در افتضاح ترین سرعت 10 دقیقه بیشتر طول نمی کشه. با یه سرعت متناسب کمتر از 3 دقیقه. نظر دادن هم که دیگه قابل بحث نیست. حتی اگر وارد کردن ایمیل و وبلاگ و سایر مسایل براتون سخته در قسمت پایین باکسی که مطلبتون رو تایپ می کنید، کلید Sign in رو کلیک کنید تا با وارد کردن رمز و نام کاربری و در قسمت بالا نامتون، بتونید مطلبتون رو ارسال کنید. به این صورت اگر عمل کنید عکستون هم کنار نظرتون ثبت می شه.  اگر مشکلی دارید هم لطفا اون رو دلیلی برای کوتاهیتون نکنید، من به اندازه کافی اطلاع رسانی کردم، باز هم این کار رو می کنم، من نه به شدت درگیر کارم ، نه درگیر جلسات، نه درگیر خانواده، در بست آماده پاسخگویی به سوالات شما در این زمینه. شماره همراه من رو هم اگر ندارید ایمیل بزنید و بپرسید یا اینکه از سایر دوستان بگیرید.


  

 

آن دهقانی خوب حاصل بر می گیرد که بذر جان خود را خوب پرورش داد،از رنج کود و از عشق آب و آنرا به برگ و بار نشاند 

دوستان عزیز م سلام.امروز، نه، بهتراست بگویم امشب می خواهم به 2 نکته اشاره کنم.

اول:بطور معمول  ملاحظه می کنم که هر روز بیش از 50 نفر از وبلاگ دیدن می کنند اما دریغ از بیش از 2 یا حداکثر 3 پیام یا نظر!!!

خیلی برایم جای تعجب است.یعنی نوشتن و تسهیم در احساس و تشریک در خاطرات برای دوستان من تا این حد بی اهمیت وپیش پا افتاده است؟اما گویا هست و سئوال بی موردی را تکرار کرده ام.به دو دلیل .یکی اینکه بی علاقگی به مشارکت در این وب و دیگری شبهای روشن....این در حالی است که حقیر بعنوان عضو کوچکی از این وبلاگ ترجیحم این است که حداقل روزی دوبار به ان سر بزنم و نظر دوستان یارم را ببینم.ولی گویا رفقای نیمه راه در این راه کم نیستند.بگذریم.

دوم:پس از این سعیم بر آن است تا مطالبی را که در قالب پیامهای الکترونیکی از سوی یاران و دوستان گرامیم به دستم می رسد و به لحاظ محتوا برایم جذاب و ماندنی و خواندنی است برای شما نیز در این صفحه مهیا کنم ،چرا که احساسم این است که شاید شما نیز به اندازه خود من از آن بهره می برید.که اگر غیر از این باشد با تذکر شما اصلاح خواهد شد.

به هر حال درد و دلی بود دوستانه بر من خرده نگیرید.

 


  

جا دارد در اینجا از آقای علیرضا هوشمند تشکر کافی و وافی را داشته باشم چون کمک بزرگی به من کرد تا کیف گم شده ام که نه کیف دزدیده شده ام را پیدا کنم.

این مطلب را برای این نوشتم که بدونید آخر اون داستان پر استرس و پر التهاب من به کجا ختم شد و کیفم را تونستم پیدا کنم.


  

درود بر شما

با سپاس از سحر پورخانعلی و صونا آزادی و مهسا افشاری تعدادی از عکس های جشن آماده شده. می تونید از طریق لینک زیر به عکس ها دسترسی داشته باشید و به ساده ترین شکل اونها رو دریافت کنید.

http://hezardastan1362.multiply.com

سایر دوستانی که از مراسم فیلم یا عکس برداشتن هم  لطفا کنن هر چه زودتر به دست من برسونن..

در ضمن یادم رفت بهتون بگم روز مهمونی استاد فخیمی گفتن ازتون بپرسم کی شب های روشن رو دید...


  

آغاز جدایی ما همان نگاه اول بود ، همان زمان که در نگاه یکدیگر می خواندیم که مبادا روزی دیگر این چنین در کنار هم نباشیم ، که مبادا در آینده ای نه چندان دور حسرت داشتن یک ثانیه از حال را بخوریم. آغاز جدایی ما همان لحظه بود که فهمیدیم بزرگ شده ایم ، و آن لحظه آرزو کردیم که کاش کوچک می ماندیم ، آغاز جدایی ما همان لحظه بود که زندگی را فهمیدیم، که فهمیدیم این قدر هم ساده نیست و آرزو کردیم که کاش به دنیا نیامده بودیم ، آغاز جدای ما همان لحظه بود که فهمیدیم چیزی شبیه عشق در وجودمان است و فهمیدیم که عشق جدایی می آفریند ، آغاز جدایی ما همان لحظه بود که دنیا آنقدر برایمان کوچک شد که فهمیدیم جز ما کسی در آن نیست ، آغاز جدایی ما همان روز بود.


  
+ درود بر شما. روابط عمومی به زبان آدمیزاد با ادامه معرفی نرم افزار جامع روابط عمومی بروزه!


+ درود بر شما. روابط عمومی به زبان آدمیزاد با ادامه معرفی نرم افزار جامع روابط عمومی بروز شد.


+ درود بر شما. روابط عمومی به زبان آدمیزاد با ادامه معرفی نرم افزار جامع روابط عمومی بروز شد.


+ برای آشنایی با نرم افزار جامع روابط عمومی سری به روابط عمومی به زبان آدمیزاد بزنید.


+ درود بر شما. اگر مایلید بدانید چقدر در روابط عمومی قوی هستید سری به روابط عمومی به زبان آدمیزاد بزنید.


+ به سهامداران خود احترام بگذارید. به آنان نشان دهید که متشخص و امین هستید!


+ تا کنون همه از مشتری مدار گفته اند. سری به روابط عموی به زبان آدمیزاد بزنید و این بار از سهام دار مداری بشنوید.


+ صاحب سهم را مشتری و هواخواه موسسه سازید (1) با افزایش تعدا صاحبان سهام است که می توان دموکراسی اقتصادی را بر پایه های محکم استوار نمود.ادامه...


+ در دنیای تبلیغات خودخواه نباشید. تنها تبلیغات سازمان خود را پیش نبرید گاهی حمایت تبلیغات سازمان های غیرانتفاعی بیشتر به شما کمک خواهد کرد.(اصلاعات بیشتر در روابط عمومی به زبان آدمیزاد)


+ گاهی ممکن است برنامه ای را با زحمات و هزینه زیاد دنبال کنید بدون به دست آوردن کوچکترین نتیجه.پس همیشه برنامه های خود را ارزیابی کنید. سری به روابط عمومی به زبان آدمیزاد بزنید تا با نمونه ای از این مشکل آشنا شوید.






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ