چند روزی بود که کنفرانس مطبوعاتی مربوط به معرفی محصول جدید یکی از کارفرماهایم را پشت سرگذاشته بودم . معمولآ برگزاری مراسم روابط عمومی با استرس های بسیاری همراه است آنهم در کشورما با مشکلات خاص خود. تازه پس از برگزاری نیز ماجرا تمام نمی شود و باید پوشش خبری را دنبال کرد. در یکی از همین روزها ی پس از مراسم بود که دوست مطبوعاتی از حوزه IT روی موبایلم زنگ زد. اودبیرسرویس یکی ازروزنامه های نسبتآ کثیرالانتشاراست.شخصی موفق و معتبردرحوزه فعالیت خود.اما اوبرای اولین باربودکه دریکی از کنفرانس های ما شرکت کرده بود و دردفعات گذشته همواره محترمانه عذرخواهی کرده بود. وقتی شروع به صحبت کرد احساس کردم که نگران و ناراحت است. وقتی ازتعارفات اولیه گذشتیم من راخطاب کرد و گله مندانه گفت که بعلت پوشش خبری که ازمراسم ما و محصول جدید داده است دچارمشکل شده و اعتبارکاری اش درروزنامه زیرسوال رفته است. او متهم شده بود که مرزهای روزنامه نگاری رازیرپا گذاشته وبه حوزه تبلیغات وارد شده است. او علت این اتهام را تبلیغات وسیع آغازشده روی محصول مورد نظرمی دانست در حالی که روزنامه او سهمی از این تبلیغات نداشت. بنابراین مدیریت ویا سردبیر(که دربعضی جراید متاسفانه تحت تاثیرواحد بازرگانی قرارمیگیرند )اورامواخذه کرده بودند. تنها کاری که می توانستم بکنم اظهار تاسف بود و ارائه توضیحاتی که فکر نمی کنم به آنها توجهی شد زیرا آن دوست عزیز دیگردرهیچیک ازمراسم ما شرکت نکرد و دیگر هیچ خبری را پوشش نداد.
توضیحاتم این بود که تبلیغات و روابط عمومی دو مقوله مجزا هستند و درسطح حرفه ای توسط تیم ها و یا آژانسهای مجزا برنامه ریزی و اجرا می شوند واین دوگروه فعالیتهای کاملآ متفاوتی را دنبال می کنند(کما اینکه من هنوز هم هیچیک ازافراد شاغل در آژانس تبلیغاتی همان کارفرما را نمی شناسم). اینکه تبلیغات بدنبال فروش محصول است اما روابط عمومی بدنبال اطلاع رسانی وارتباط متقابل با مخاطب.اینکه شرکت های معظم با بودجه های تبلیغاتی هنگفت اصولآ نیازی به تبلیغات مخفی از کانال روابط عمومی ندارند و اینکه اصولآ روابط عمومی برخلاف آنچه دراذهان عده ای ازاصحاب رسانه جا افتاده تبلیغات غیرمحسوس نیست ! این که من هم واقعا نمی دانم چرا دربرنامه تبلیغاتی آن کارفرمای من این روزنامه معتبر جای ندارد ولی در عوض روزنامه ای بدون قسمت IT جولان می دهد و ...
مطمئن نیستم که آیا آن روزنامه نگار عزیزبه این توضیحات توجه کرد و یا اصلآ گوش داد یا خیر اما شک ندارم که او بعنوان یک ژورنالیست حرفه ای از بسیاری از آنها بی نیاز بود.مخاطب واقعی آن توضیحات برخی ازمدیران مطبوعات ما هستند که بعلت عدم آشنایی کافی ازتمایز روابط عمومی و تبلیغات ویا بعلت عدم برقراری موازنه صحیح قدرت درزیرمجموعه های خود باعث تحت فشار قرارگرفتن اهل قلم توسط پرسنل جذب آگهی می شوند.
بامزه این جاست که همین چند روزپیش درصفحه اول چندین روزنامه کثیرالانتشار من جمله همان روزنامه مورد بحث خبر مطبوعاتی(Press Release) مراسم معرفی محصول جدید یکی از غول های بین المللی صنایع بهداشتی درداخل کادر و بعنوان باصطلاح رپرتاژ آگهی خودنمایی می کرد. بلافاصله یاد همان دوست روزنامه نگارIT افتاده و به او حق دادم ،او رادرک کردم و کارش راستودم که درسیستم بسته آن روزنامه نهایت سعی خود رادرراستای اطلاع رسانی درحوزه خود کرده بود. اما اینکه چرا شرکت معظم بین المللی با آن همه محصولات بهداشتی بسیارمعروف تبلیغات وروابط عمومی را درهم می آمیزد رادرک نکردم . آیا تعریف این کمپانی عریض و طویل ازمفاهیمی مانند روابط عمومی و تبلیغات دراستراتژی های ارتباطات(Communication Strategy) خود در ده ها کشور دیگریا حداقل درکشورهای منطقه نیزدرهمین سطح است ؟!!
اگرچه قویآ معتقدم که روزنامه نگاران با تمام مشکلات وتنگناهای پیش رو درک بسیارحرفه ای از مقوله روابط عمومی دارند اما بازهم یکی از چالش های جدی هر شخص فعال در این حوزه به ویژه دربخش خصوصی تبیین تمایزروابط عمومی با هرچیزدیگری است که ممکن است با آن اشتباه گرفته شود، مخصوصآ تبلیغات. درادامه به این موضوع خواهم پرداخت.
حمیدرضا نیکدل
وبلاگ ارتباطات اجتماعی