اهمیت مسئله آزادی مربوط به موضوع انسان از قبیل علوم روانشناسی، اقتصاد، حقوق، سیاست و دین است و موقعی می تواند خود را برای بهره برداری ملل آماده سازد که مسئله آزادی و مجبور بودن انسان، حل و فصل شده باشد.
تا زمانی که مسئله آیا انسان می تواند کار آزادی را انجام بدهد یا نه، حل نشود و در بین متفکرین و علما اسلامی در رابطه با اجبار و آزادی، کمیت و کیفیت آن آشکار نشود به نظر می رسد همچنان در هاله ای از ابهام قرار گرفته ایم.
آنچه در بین علما اسلامی از روزگاران گذشته تا کنون مورد بحث بوده است، جبر و اختیار بوده و علامه جعفری می نویسد: "ما اگر ندانیم که انسان دارای نیروی آزادی درونی است یا خیر با کدامین دلیل، آزادی اجتماعی را به عنوان آخرین آرمان تمدن جوامع بشریت عرضه بداریم". گر ما برای فرد هیچ گونه آزادی قایل نباشیم یا بگوییم که درابره آزادی یا مجبور بودن انسان فکر نکنید، این مسئله برای ابد مجهول خواهد ماند. در بین علمای اسلامی در خصوص جبر و اختیار، اختلاف نظر عمیق و جدی وجود دارد. گروهی اعتقاد دارند تمام کارهای انسانی از روی اجبار بوده و پدیده ای به عنوان آزادی یا اختیار وجود ندارد و هر چه که ز کارهای ما اختیاری جلوه می کند از قصور ادراکات ماست که از علل پنهانی کار برکنار بوده و آنها را نادیده می گیرد. گروه دوم اعتقاد دارند کارهای انسانی به دو قسم مشخص: اختیاری یا آزاد و اجباری یا جبری است.
جبریون دو قسم استدلال برای اثبات مجبور بودن انسان ها قایلند:
1- انسان و عواملی که او را از هر طرف احاطه کرده است. به هر جهت تسلیم قطعی به قانون علت و معلول اثبات می کند که انسان کاملا مجبور بوده و اختیاری در کار نیست.
2- استدلال ماورای طبیعت = انسان آفریده خداست و کارهای او نیز به خدا مربوط می شود.
نظریات جبری در اسلام شامل: 1- جبریون مطلق 2- مکتب وحدتی ها 3کسبیون 4- معتزلی ها 5- امامیه