به طور کلی : تمام تلویزیون های ماهواره ای فارسی زبان به غیر از تلویزیون آزادی به تلفن های بینندگان خود پاسخ می دهند، یک تلفن کننده می تواند در زمره یکی یا چند مشخصه ای که گروه بندی آن بدین ترتیب است قرار گیرد:
1-وی تلفن می کند تا صدای خود را از تلویزیون بشنود.
2- وی بدون این که سوالی داشته باشد یا مطالبی اظهار کند فقط به ذکر تعارفات و عبارات ستایشگرانه می پردازد.
3- وی تلفن می کند تا درحالی که خود را « عاشق دموکراسی » قلمداد می کند احساسات خود را به صورتی اهانت آمیز بیرون بریزد
4- وی کانال های متعدد تلویزیونی را می بیند و با گوش دادن به شایعات تحریک شده و گزارش این شایعات را به تلویزیون رقیب می دهد.
5- وی تلفن می کند تا درحالی که فریفته خود است و خود را عالم به همه چیز می داند همه را به غیر از خود بی اعتبار سازد.
6- تلفن کننده مبهوت و سردرگم است و به دنبال کسی است که راه را به او نشان دهد.
7- وی تنها است و می خواهد با کسی صحبت کند
8- وی نشان می دهد که اگر نماینده کل جامعه ایرانی نیست حداقل نماینده یک گروه خاص سیاسی و یا فرهنگی است.
9- و درخواست مشخصی دارد که معمولاً پخش یک نوار موسیقی ویدیویی است.
10- وی حامی بازگشت سلطنت به ایران و پادشاهی رضا پهلوی به عنوان یک نوشدارو برای ایران است.
11- وی تلفن می کند تا مخالفت خود را با سلطنت اعلام کند و بگوید که طرفدار دموکراسی است که از نظر او جمع این دو با یکدیگر محال است.
12- وی تلفن می کند تا حمایت خود را از نظام اسلامی ، نشان دهد ولی با برخی از جنبه های آن مخالف است.
13- تلفن کننده گمان می کند که بدون مداخله آمریکا و انگلستان هیچ تغییری درایران صورت نخواهد گرفت.
14- وی تلفن می کند تا افتخارات گذشته را یادآور شود.
15- وی تلفن می کند تا خشم خود را از گذشته تاریخی نشان دهد.
16- تماس گیرنده درنظام گذشته و نظام فعلی زندانی بوده است
17- وی به آینده ایران هیچ امیدی ندارد
18- تماس کننده فکر می کند که همیشه روحانیان خوشایند بریتانیا بوده اند و از آنها حمایت می کند.
19- وی تلفن می کند تا بداند آیا مجری برنامه یا یکی از شرکت کنندگان دربرنامه با تلفن کننده در دبیرستان همکلاس بوده اند.
20- وی که در آستانه اخراج از آمریکا قرار گرفته برای کمک خواهی تلفن می کند.
21- تماس گیرنده برای ورود به آمریکا نیاز به کمک دارد.
22- تماس گیرنده می خواهد تمام دنیا بدانند که او ازاین که دقیقاً همه باید به چه اقدامی دست بزنند آگاه است و آینده بهتر ایران دردست اوست و باید از وی به طور مرتب و به مدت های طولانی در برنامه تلویزیونی استفاده شود. »
دراغلب موارد ، مجریان برنامه های تلویزیون های ماهواره ای ایرانیان و بینندگان این برنامه ها ، هردو ، درگفت و شنودهای خود از منطق وتحلیل های انتقادی استفاده نمی کنند و اغلب تسلیم احساسات خود می شوند. به سخن دیگر ، دررقابت میان منطق و احساسات ، به نظر می رسد که این احساسات است که بر منطق چیره می شود ، شاید وجود این حالت بزرگترین نقص گفت و شنود های میان ایرانیان است. و باز شاید بتوان به شکلی درست تر به این گونه مذاکرات عنوان « نه گفت و نه شنود » داد. دراین گفت وشنودهای به سبک ایرانی به نظر می رسد که هرکس، سخن دیگری را بی اعتبار می سازد ، در تضاد با آن مطلب ارایه می کند و تلاش می کند که برهمه پیشی گرفته و حرف خود را پیش برد. بدیهی است براین قاعده استثنایی نیز وجود دارد. زمانی که یک مادر نگران درباره فرزند معتاد خود سخن می گوید و یا یک زندانی سابق ، داستان شکنجه هایی که براورفته است را مطرح می کند به کار گرفتن احساسات دراین گونه موارد نباید غیر منطقی تلقی گردد.
برگرفته از مقاله
تلویزیون ایرانی و بازتاب های فرهنگی دکتر یحیی کمالی پور (سایت فارسی) |