بیکن : برای خوشبخت زیستن باید موقعیت های مناسب ایجاد کنیم نه اینکه در انتظار آن باشیم .
بودا : هیچ کس جز خود ما مسئول بدبختی و خوشبختی های ما نیست .
ابراهام لینکلن : هر کاری را که تصمیم به انجام آن گرفتید , نصف آن را انجام داده اید .
ناپلئون : خونسردی بزرگ ترین صفت یک فرمانده است .
حضرت محمد (ص) : حربه ضعیفان شکایت است .
ولتر: کسی که از مرگ میترسد از زندگی هم میترسد .
حضرت علی (ع) : بلند پایه ترین مردم در خرد و اندیشه کسی است که خود را از مشورت بی نیاز نداند .
ون گوک : کسی که رحم و محبت می آفریند , زندگی خلق میکند .
کنفسیوس : به جای این که به تاریکی لعنت بفرستید , یک شمع روشن کنید .
ناپلئون : بهترین شکل حکمرانی , سلطنت بر قلوب است .
گاندی : شاید ثمره کلام دلنشین را که امروز بر زبان می آورید فردا بچشید .
حضرت علی (ع) : آن که تواناتر است آسان تر می بخشد .
ابراهام لینکلن : تنها شجاعت گام نهادن در راه باعث می شود تا راه خود را بنماید .
حضرت محمد (ص) : داناترین مردم کسی است که از مردم نادان فرار کند .
سعدی : دل دوستان آزردن , مراد دشمنان برآوردن است .
حضرت محمد) ص) : پدرت را مراعات کن تا پسرت تو را مراعات کند .
ویلبر رایت : آینده را قضا و قدر می سازد و امید و تلاش تو آن را می گذراند .
حسین رحمت نژاد : اگر افکار خود را پریشان رها کنیم , به دنبال زشتی ها و پلیدی ها می رود .
مثل چینی : هر سفر هزار فرسنگی با یک گام شروع می شود .
مثل بلژیکی : دشوارترین قدم , همان قدم اول است .
ناپلئون : شجاعت حقیقی در غلبه بر سختی های زندگی است .
افلاطون : ناتوان ترین مردم آن کسی است که نتواند راز خود را نگه دارد .
بیکن : برای خوشبخت زیستن باید موقعیت های مناسب ایجاد کنیم نه اینکه در انتظار آن باشیم .
آندره ژید : بکوش عظمت در نگاه تو باشد نه آن چه بدان می نگری .
لابرویر : برای کسی که آهسته و پیوسته راه می رود هیچ راهی دور نیست .
دیل کارنگی : عظمت مردان بزرگ از طرز رفتارشان با مردمان کوچک آشکار می شود .
آبراهام لینکلن : درجه سعادت اشخاص به میل خود آنها بستگی دارد .
منتسکیو : انسان مانند رودخانه است , هر چه عمیق تر باشد آرام تر و متواضع تر است .
بزرگمهر : تقدیر , ارباب مردمان ترسوست و برده مردمان شجاع .
ناپلئون : نا امیدی نخستین گامی است که شخص به سوی گور برمی دارد .
مثل آفریقایی : حقیقت تلخ بهتر از دروغ شیرین است .
شکسپیر : غرور , روشن ترین نشانه بلاهت است .
مثل چینی : مردی که کوه را از میان برداشت , مردی بود که شروع به برداشتن سنگریزه ها کرد .
برناردشاو : مردی که در نبرد زندگی می خندد قابل ستایش است .
کارلایل : هر کار بزرگ در آغاز محال به نظر میرسد .
ناپلئون : مقصرترین مردم کسانی هستند که روح مایوس دارند .
گوته : کسی که دارای عزم راسخ باشد جهان را مطابق میل خود عوض می کند .
ناپلئون : بین پیروزی و شکست یک قدم بیشتر فاصله نیست.
- آموخته ام که راه رفتن کنار پدرم در یک شب تابستانی در کودکی، شگفت انگیزترین خاطره در بزرگسالی است
- آموخته ام که زندگی مثل یک دستمال لوله ای است، هر چه به انتهایش نزدیکتر می شویم سریعتر حرکت می کند
- آموخته ام که پول شخصیت نمی خرد
- آموخته ام که تنها اتفاقات کوچک روزانه است که زندگی را تماشایی می کند
- آموخته ام که خداوند همه چیز را در یک روز نیافرید. پس چه چیز باعث شد که من بیندیشم می توانم همه چیز را در یک روز به دست بیاورم
- آموخته ام که چشم پوشی از حقایق، آنها را تغییر نمی دهد
- آموخته ام که این عشق است که زخم ها را شفا می دهد نه زمان
- آموخته ام که وقتی با کسی روبرو می شویم انتظار لبخندی جدی از سوی ما را دارد
- آموخته ام که هیچ کس در نظر ما کامل نیست تا زمانی که عاشق بشویم
- آموخته ام که زندگی دشوار است، اما من از او سخت ترم
- آموخته ام که فرصت ها هیچ گاه از بین نمی روند، بلکه شخص دیگری فرصت از دست داده ما را تصاحب خواهد کرد
- آموخته ام که آرزویم این است که قبل از مرگ مادرم یکبار به او بیشتر بگویم دوستش دارم
- آموخته ام که لبخند ارزانترین راهی است که می شود با آن، نگاه را وسعت داد
- آموخته ام که نمی توانم احساسم را انتخاب کنم، اما می توانم نحوه برخورد با آنرا انتخاب کنم
- آموخته ام که همه می خواهند روی قله کوه زندگی کنند، اما تمام شادی ها و پیشرفتها وقتی رخ می دهد که در حال بالا رفتن از کوه هستید
- آموخته ام که بهترین موقعیت برای نصیحت در دو زمان است :
وقتی که از شما خواسته می شود، و زمانی که درس زندگی دادن فرا می رسد
نه طوطی باش که گفته دیگران را تکرار کنی و نه بلبل باش که گفته خود را هدر دهی.
گذشت زمان آدمی را پیر نمی سازد، بلکه ترک آرمان ها و کمال مطلوب هاست که ما را فرتوت و افتاده می کند.
در خوشی دوستان ما را می شناسند و در ناخوشی ما دوستان را.
از مخالفت نترسید بادبادک وقتی می تواند بالا برود که با باد مخالف مواجه شود.
خودت را باور کن، سعی در متقاعد کردن دیگران نداشته باش.
همیشه رفتن رسیدن نیست ولی برای رسیدن باید رفت.
در بن بست هم راه آسمان باز است، پرواز بیاموز.
زندگی در حال تغییر و تکامل است مهم احساس آدم ها نسبت به همدیگر است که به جای تغییر تکامل یابد.
شناخت دیگران هوشمندی است، شناخت خویشتن خردمندی واقعی.
اگر ترسی از مردن نداری، کاری نیست که نتوانی به انجام برسانی.
فراموش نکنید: زندگی،پوشیدن مکرر یک لباس نیست!
زندگی این است!
زندگی یک بازی نیست،عمر عزیز شماست. میخواهید با آن چه کار کنید؟
آیا فکر میکنید به معنای واقعی زندگی میکنید؟ آیا از هر لحظه عمرتان لذت میبرید؟ آیا از فرصت هایی که پیش میآید، استفاده میکنید؟
باید بدانیم که توانایی ما همیشه کامل نیست،گاهی ترس و تردید راهمان را سد میکند و افکار مایوسانه و عادات بد را در ما ایجاد میکند.
فکر کنید، سه-چهار هفته دیگر بیشتر زنده نیستید. آن وقت چه کار میکنید؟
حرفی برای گفتن دارید؟
دلتان برای کسی یا چیزی تنگ میشود؟
حالا قدر همه آنها را بدانید.
زنبورِ عسل وقتی تشنهاش میشود، روی شبنم مینشیند.
برای اینکه کسی در کارم دخالت نکند، مدتی ست که اصولاٌ کاری انجام نمیدهم.
رودخانه به اندازهای در بستر خود فرو رفت که کرهی زمین را به دو نیمه کرد.
شیشهی عمرِ ماهی همان تنگِ آباش است.
برای بادکنک میسر نیست که یک سوزن به خودش بزند و یک جوالدوز به دیگری.
درِ قفس، پرندهی محبوس را هوایی میکند.
وقتی پرنده را از قفس منها میکنم، اشکِ شادی در چشمهایم جمع میشود.
برای گربه تحقیرآمیز است که با مرگِموش خودکشی کند.
برای اینکه آینه را از تنهایی نجات بدهم، جلوی آن ایستادم.
پرنده سعی میکرد طوری بایستد که لااقل سایهاش خارج از قفس بیافتد.
اگر کرهی زمین بالانس بزند، آبشارِ نیاگارا صعود میکند.
شب را در داروخانه دیدم که داشت قرصِ خوابآور میخرید.
اگر میلهی قفس بودم، روز به روز لاغرتر میشدم تا پرنده بتواند به افقِ دور پرواز کند.
رنگینکمان پس از وضعِحمل، بصورتِ خطِ مستقیم در آمد.
اعداد هر وقت بخواهند برای همدیگر قسم یاد کنند، به کلهی رادیکال قسم میخورند.
درخت، سیگارِ برگ میکشد.
ماهیها تصور میکنند چهارچهارمِ کرهی زمین را آب گرفته است.
آسانسورِ مغرور، به هیچ وجه حاضر نشد از بالا به پایین بیاید.
وقتی چشمِ پرنده به گربه افتاد، از میلههای قفس تشکر کرد.
برخی از محصلین با آسانسور به کلاسِ بالاتر میروند.
پرنده برای آزادیاش به میلههای قفس دخیل بست.
اصل اول: در زندگی، همه چیز عادلانه نیست، بهتر است با این حقیقت کنار بیایید.
اصل دوم: دنیا برای عزت نفس شما اهمیتی قایل نیست. در این دنیا از شما انتظار میرود که قبل از آنکه نسبت به خودتان احساس خوبی داشته باشید، کار مثبتی انجام دهید.
اصل سوم: پس از فارغالتحصیل شدن از دبیرستان و استخدام، کسی به شما رقم فوقالعاده زیادی پرداخت نخواهد کرد. به همین ترتیب قبل از آنکه بتوانید به مقام معاون ارشد، با خودرو مجهز و تلفن همراه برسید، باید برای مقام و مزایایش زحمت بکشید.
اصل چهارم: اگر فکر میکنید، آموزگارتان سختگیر است، سخت در اشتباه هستید. پس از استخدام شدن متوجه خواهید شد که رئیس شما خیلی سختگیرتر از آموزگارتان است، چون امنیت شغلی آموزگارتان را ندارد.
اصل پنجم: آشپزی در رستورانها با غرور و شأن شما تضاد ندارد. پدر بزرگهای ما برای این کار اصطلاح دیگری داشتند، از نظر آنها این کار «یک فرصت» بود.
اصل ششم: اگر در کارتان موفق نیستید، والدین خود را ملامت نکنید، از نالیدن دست بکشید و از اشتباهات خود درس بگیرید.
اصل هفتم: قبل از آنکه شما متولد بشوید، والدین شما هم جوانان پرشوری بودند و به قدری که اکنون به نظر شما میرسد، ملالآور نبودند.
به نام خدا
حضور هیچ کس در زندگی ما اتفاقی نیست ، خداوند در هر حضوری رازی را برای کمال ما پنهان کرده است ، خوشا به حال آنکه آن راز را دریابد.
استاد زبان فرانسه در مورد مذکر یا مونث بودن اسمها توضیح میداد که پرسید
کامپیوتر مذکر است یا مونث؟
کلیه دانشجویان دختر جنس رایانه را به دلایل زیر مرد اعلام کردند
وقتی به آن عادت می کنیم گمان می کنیم بدون آن قادر به انجام کاری نیستم
با آن که داده های زیادی دارند اما نادانند
قرار است مشکلات را حل کنند اما در بیشتر اوقات معضل اصلی خودشانند
همین که پایبند یکی از آنها شدید متوجه میشوید که اگر صبر کرده بودید مورد بهتری از آن نصیبتان می شد
کلیه دانشجویان پسر به دلایل زیر جنس رایانه را زن اعلام کردند
به غیر از خالق آنها کسی از منطق درونی آنها سر در نمی آورد
کسی از زبان ارتباطی آنها سر در نمی آورد
کوچکترین اشتباهات را در حافظه دراز مدت خود ذخیره می کنند تا بعد ها تلافی کنند
همین که پایبند یکی از آنها شدید باید تمام پول خود را صرف خرید لوازم جانبی آنها بکنید
شاید آن روز که سهراب نوشت:
تا شقایق هست زندگی باید کرد!!!
خبر از دل پر درد گل یاس نداشت
خبر از تپش قلب جفاکار نداشت
باید این جور نگارش میکرد:
چه شقایق باشد چه گل پیچک و یاس
زندگی اجباریست!
فرشتگان روزی از خدا پرسیدند : بار خدایا تو که بشر را اینقدر دوست داری غم را دیگر چرا آفریدی؟
خداوند گفت : غم را بخاطر خودم آفریدم چون این مخلوق من که خوب می شناسمش تا غمگین نباشد به یاد خالق نمی افتد