سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
روابط عمومی به زبان آدمیزاد
این تارنما میعادگاهی است برای تمامی علاقمندان به مباحث روابط عمومی، مدیریت، خلاقیت، راهکارهای کسب موفقیت، کارآفرینی و ...؛ اگر ارایه کننده کالا و خدمات هستید، اگر وبلاگ نویسید یا به هر روش دیگری به اشاعه افکار خود می پردازید سری به ما بزنید: کلیه افراد علاقمند می توانند در یک دوره یک ماهه آزمایشی با وبلاگ "روابط عمومی به زبان آدمیزاد" (مهر 84) همکاری نمایند در صورت احراز شرایط با ما خواهید ماند. افراد غیر فعال و یا فعال در زمینه غیر مرتبط حذف خواهند شد.
نویسندگان وبلاگ
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 71
بازدید دیروز : 317
کل بازدید : 615168
کل یادداشتها ها : 350
خبر مایه

موسیقی


طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز

جلسه ساعت 17:15 با گزارش
عملکرد انجمن و اخبار روابط عمومی ایران با سخنرانی مطهری نژاد معاون هیت مدیره
آغاز شد.

مطهری نژاد در آغاز سخنان خود
وعده داد انجمن با هر فرد یا گروهی که در حال آغاز و انجام فعالیت روابط عمومی
است، همکاری خواهد کرد تا فعالیت های روابط عمومی در مسیر درست و حرفه ای قرار
گیرد.

وی افزود جلسه ماه گذشته هیت
مدیره با حضور تنی چند از مدیران روابط عمومی دولتی برگزار شد و در ادامه خبر از
انتصاب پرسان –از اعضای هیت مدیره- در سمت مدیریت روابط عمومی وزارت بازرگانی داد.

وی درادامه مروری بر اخبار روابط
عمومی داشت از جمله: انتشار شماره جدید مجله روابط عمومی، برگزاری سومین جشنواره
روابط عمومی های خصوصی در نخستین روز آبان ماه، برگزاری همایش بزرگ روابط عمومی،
تبلیغات و بازاریابی افتتاح نمایشگاهی در جنب آن، با همکاری انجمن روابط ایران و انجمن
بازاریابی و دانشکده صدا سیما در روزهای 6 تا 9 آبان ماه، برگزیده شدن 4 مقاله از
سوی انجمن جهت ارایه در همایش روابط عمومی، تبلیغات و بازاریابی، 12 تا 14 آبان
برگزاری همایش کارگزار روابط عمومی، برگزاری جشنواره مطبوعات در ماه جاری و اختصاص
یک غرفه طبق روال معهود به انجمن روابط ایران البته این بار با پرداخت هزینه برای
غرفه، برگزاری مراسم تجلیل از دکتر عباس زاده به صورت خودجوش توسط دانشجویان
دانشگاه علامه طباطبایی به مناسبت بازنشستگی وی با حضور پرفسور معتمد نژاد، دکتر
محسنیان راد و ...، 21 تا 24 مهر برگزاری همایش بزرگ روابط عمومی در دبی و ...

مطهری نژاد گفت:  بسیار خوب است که رویداد های بسیاری در ماه
جاری در مورد روابط عمومی در پیش خواهیم داشت. خوب است در روابط عمومی رویداد ساز
باشیم اما رویداد محور هرگز.

مطهری نژاد در پایان از کنار
هم قرارگرفتن سه عرصه بازاریابی، تبلیغات و روابط عمومی بدور از رقابت ناسالم و
مداخله در عرصه های مربوط به یکدیگر ابراز خرسندی کرد.

سخنران دوم مراسم آقای پارسا
مسوول کمیته دانشجویی سخنان خود را با بیانیه جدید این کمیته آغاز کرد که بر اساس
آن دانشجویان زیر 72 واحد نیز می توانند از این پس بدون حق رای، در انجمن عضویت
داشته باشند.

وی اهداف کمیته را به شرح زیر
بیان کرد: جذب دانشجویان فعال و ارتقا دانش تخصصی آنان، شناخت و بهره گیری از
اندیشه های خلاق جوانان در این زمینه، برنامه ریزی و جذب پذیرفته شدگان دانشگاه
ها، حضور فعال آنان در نشست ها، هماهنگی با سایر کمیته جهت آموزش اعضا دانشجو،
استفاده از دانش اساتید عضو انجمن، ترغیب دانشجویان به پژوهش، بهره گیری از دانش
روز روابط عمومی و انتقال آن به دانشجویان، بهره گیری از اندیشه دانشجویان و
انتقال آن به سایر کمیته ها، هماهنگی و فعال کردن دانشجویان در زمینه
IT و ترغیب به راه
اندازی وبلاگ های دانشجویی و ...

سخنران سوم و اصلی مراسم دکتر
عباس زادگان مدیر عامل بیمه نوین و استاد دانشگاه سخنرانی خود را با موضوع
"تجربه موجود در ارتباط موثر" و زیر موضوع "مدیریت عملکرد" به
شرح زیر پی گرفت:

نگاه به بیرون جز سابقه فرهنگی
ما نیست. سابقه فرهنگی ما نگاه به درون و نگاه به خود است.

آموزه های دیگر ادیان نیز چنین
است. یعنی کمتر سخن گفتن و بیشتر اندیشیدن. برعکس این تفکر یعنی در جا زدن.

بودا در طول زندگی خود بسیار
کم سخن گفته است و بیشتر مواقع وقتی از او مطلبی پرسیده می شد تنها با لبخند پاسخ
می داد. او معتقد بود بیشتر افراد پاسخ سوال خود را می دانند و معمولا بدون یافتن
راه حل این سخنان تبدیل به درد و دل صِرف می شود. در کشورهای تابع آیین بودا در
آیین های عزاداری نیز سخن نمی گویند.

این نگاه باید جدی گرفته شود.
نگاه به خود. مدیریت عملکرد نیز به آن کمک خواهد کرد(مدیریت عملکرد عنوان کتاب
دکتر عباس زادگان).

مدیریت عملکرد یعنی همکاری
مدیران و کارکنان برای حل مسایل. زیرا اصولا کارکنان بیشتر از مدیران با اولویت ها
و جهت دهی و وظایف شغلی شان آگاهند.

هر کارمند باید فقط اطلاعات
حوزه کاری خود را داشت باشد تا اتلاف وقت نشود. اطلاعات بیشتر، نه برای ایفای نقش
بلکه برای معرفت شخصی خوب است. پس از دادن اطلاعات باید اختیارات کافی برای تبدیل
اطلاعات به کار را نیز به کارکنان داد. پس اطلاعات و توانمند سازی از نیازهای
بنیادی مدیریت عملکرد است.

وجود خطر در هم شدن برگه ها
مبحثی است که بیانگر بروکراسی غیر مفید است و می تواند از موانع عملکرد صحیح شود.

اغلب چه کسانی صحبت می کنند؟

در جلسات اداری بهتر بیشتر
کارکنان در مورد مشکلات صحبت کنند. نباید کار آنقدر پرشتاب باشد که فرصت گفتگو
نباشد. البته گفتگو در مورد کار نه درد و دل.

زمان و آشفتگی در گفتار از مهم
ترین مسایلی است که در این جلسات باید کنترل شوند.

در تکنیک گفتگوی آسانسوری مدیر
و یکی از کارکنان وارد آسانسور شده و برای هر طبقه اگر 12 ثانیه زمان در نظر
بگیریم 6 ثانیه باید سخن گفت و 6 ثانیه زمان باقیمانده صرف دریافت جواب می شود.
این روش یکی از بهترین روش های تمرینی در این زمینه است.

در جلسات گروهی باید کوتاه و
مرتبط با موضوع بحث کرد. معمولا پیش از آن باید وظیفه هر شخص مشخص شده باشد تا
بتوانیم عملکرد وی را مورد بررسی قرار دهیم. این عمل به این صورت انجام می گیرد که
نقش ها را بر روی کاغذ می آوردند و دو نفر پای هر نقش را امضا می کنند. یکی مدیر و
دیگری خود کارمند و امضا بدین معناست که کارمند کاملا کار را فهمیده و انجام آن را
تقبل می کند.

در شرکت بیمه نوین طراحی فضا
به گونه ای است که بیشترین امکان گفتگو میان کارکنان وجود داشته باشد و در هر طبقه
مکانی برای گفتگو در نظر گرفته شده است. سازمان مبتنی بر کار بدون گفتگو، کارکنان
را خسته و فراری می کند.

تادیب در خلوت و به طور
محرمانه

هرگز نباید کارکنان را در گروه
مورد عتاب و تحقیر قرار داد.

از بین بردن موانع ارتباطی

ممکن است مدیری در اتاقش را به
روی کارکنان باز بگذارد اما هنگامی که با بی علاقگی و بی حوصلگی به بحث بپردازد،
کارکنان بحث را متوقف می کنند و تمایل به گفتگوهای بعدی نخواهند داشت. عموما
مدیران و فرهیختگان شناختی از دنیای مخاطبان و کارکنان خود ندارند.

برنامه ریزی عملکرد

در برنامه ریزی عملکرد باید
مشکلات فرد و مشکلات سیستم را جدا از هم مورد بررسی قرار داد و در ادامه کارمند و
مدیر باید در حل مسئله به تفاهم برسند.

مشکل فردی مانند خرابی دستگاه
تایپ و مشکل سیستمی نشانگر این است که هرگاه این دستگاه خراب می شود کسی مشکل را
حل نکند.

جلسه ارزیابی عملکرد

جمع شدن مدیران و کارکنان و
بازنگری عملکرد ماهانه آنان از مهترین بخش های مدیریت عملکرد است.

نتیجه

هرگز نباید انرژی را صرف بیرون
کرد، مشکلات باید همواره از درون حل شوند.

سه گام اصلی عملکرد شامل:
شناخت اهداف، تقسیم اهداف میان کارکنان و زمان بندی می شود.

پرسش و پاسخ

روابط عمومی به عنوان یک زیر
سیستم در یک سیستم دارای مشکل چگونه امکان اصلاح دارد؟

ما باید ابتدا سهم خود را از
اصلاحات مشخص کنیم. اصولا نباید فقط مشکلات را گفت. باید ببینیم ما در راستای
رسیدن به اهداف چه انجام داده ایم. در غیر این صورت فرافکنی کرده ایم.

"چگونه می توان همه چیز
را تغییر داد؟" سوال اشتباهی است. مدیر همیشه باید بیاندیشد "چه تغییری
و به چه میزانی مشکل را حل می کند."

در پایان مراسم از دکتر عباس
زاده به مناسبت بازنشستگی ایشان تجلیلی به عمل آمد. دکتر عباس زاده در سخنان خود
به شدت نسبت به بازشستگی خود معترض شد و معتقد بود در امر آموزش گذر سالیان تنها
به تجربه استاد می افزاید و نباید بدون رضایت استاد چنین امری صورت پذیرد.

جلسه در ساعت 18:55 به پایان
رسید.


  

در روزهای سپری شده از جشنواره تقریباً همه­ی کارهای اجرا شده را دیدم ولی این بار این تماشای نمایش­ها رنگ و بویی دیگر داشت.

        اعضای هیأت داوری جشنواره امسال شاهد حضور نسل­های متعدد تئاتر ایران و مدرسین این حوزه در کنار سیاستگذاران حوزه­ی تئاتر کشور بود که ترکیب قوی و با دانشی را فراهم ساخت.

    حضور در بطن هیأت داوری و ارزیابی نمایش­ها در کنار اساتید فن تئاتر به عنوان "مسؤول کمیته­ی داوران" و بهره­مندی از صحبتها و کارشناسی­هایی که بعد از اجراها در بین هیأت داوران شکل می­گیرد، مباحثه با آنان و ارزیابی نمایشها در کنار این جمع فرهیخته، یک فرصت ارزشمند است که برای من به عنوان یک پژوهشگر عرصه­ی هنر و بخصوص تئاتر فراهم شده بود.  

       از این بحث که بگذریم، رویداد دیگری که در این جشنواره برایم مغتنم شمرده می­شود حضور در کنار "استاد عزت­ا... انتظامی" به عنوان یکی از اعضای هیأت داوری است. همیشه از دیدن بازی­ها و نقشهایی که استاد در قالب آنها به هنرمندی می­پردازند لذت برده و می­برم. اما نکته­ای که به جهت بهره­مندی این چند روز از محضر ایشان برایم بسیار چشمگیر بود و بر خود لازم دانستم که آن را با تمام هم نسلان خود، در میان بگذارم، روحیه­ی خستگی­ناپذیر ایشان در طول ایام برگزاری جشنواره است. اجراهای پی­درپی شامل پنج اجرای بدون وقفه در سالنهای مختلف و با فاصله­های مکانی و زمانی زیاد ، طولانی شدن زمان اجراها و ادامه دار شدن آنها تا پاسی از شب ، شاید برای بسیاری از علاقه مندان به هنر تئاتر قابل رفع و چشم پوشی است. اما برای فردی با کسوت ایشان و حضور در دهه هشتم زندگی بسیار دشوار می نماید . در پاره ای از اوقات علی رغم ازدحام علاقه مندان که از ویژگیهای جشنواره­هایی از این دست است که با حضور ایشان این ازدحام افزایش می­یافت،  بارها شاهد عشق و علاقه­ی استاد به هنر و جوانان بوده­ام که با گذشت از پیچ و خم و بلندی­های تالارهای نمایش خود را به اجراها می­رساندند و با مهربانی و لطفی سرشار و در کنار تماشاگران به تماشای اجراهای جشنواره می­پرداختند و در گفتارشان این حضور در بین تماشاگران را باعث ملموس­تر شدن عکس­العمل آنان و بهره­مندی هیئت داوری از نظریات تماشاگران که آنها را بسیار مشتاق معرفی می­کنند، می­دانند. این همه تلاش، علاقه و نظم در کارها نزد ایشان برای ما جوانان عرصه­ی تئاتر کشور می­تواند الگوی بسیار مناسبی باشد که دلیل آن را در گفتارهای شخصی از خود ایشان جویا شدم که بطور کلی می­توان آنها را اولاً در سالم­زیستن و زندگی کردن و ثانیاً در عشق و علاقه به این عرصه و " هنر" خلاصه کرد.

       وجود ایشان در هنر این سرزمین به یقین موهبتی ارزشمند است که با لطف و بزرگواری ایشان، امسال شاهد حضور سوم این استاد گرانقدر در جمع هیئت داوران " جشنواره ماه" بودیم.

  امیددارم که به لطف خداوند حضور ایشان همواره مستدام بوده و هر ساله در کنار این جشنواره بمانند و سایه­ی " عزت "  خود را بر سرِ  ما بگسترند که به واقع "ماهِ درخشان" جشنواره­ی ماه هستند.

استادعزت ا...انتظامی و امیرعباس اشرف

 

    

 

 

 

 

 

  

امیرعباس اشرف


  

درود بر شما

زیاد وقتتونو نمی گیرم؛ اگر وقت ندارید فقط قسمت های قرمز رنگ رو بخونید. فقط یه کم درد و دل دارم و سوال...

چند وقت پیش بنیاد جانبازان و ایثارگران ناحیه ... بودیم. قرار بود توی یه پروژه ای فعالیت کنیم که شامل جمع آوری آثار و خاطرات جانبازان بود. همه چیز خوب بود. حتی ما با چادر رفتیم که توش حرف نباشه(مملکت ظاهر فریبان). این کار برامون با ارزش بود. اما اینطوری همه می گن "برو فکر نون باش". این حرفی بود که امروز شنیدیم.

 من سوال دارم: جانباز کیه؟ آدم؟ فرشته؟ سوء استفاده چی از قِبل سانحه ای که براش رخ داده؟ ابر مرد؟ یا کسی که اتفاقی رفت جبهه و مثل کاراکتر "لیلی با من است" اتفاقی مجروح شد؟

همه چیز خوب پیش رفت. پیمان کار با ما بود. رییس اداره با ما بود. حراست با ما بود. اما ... حرفایی زد که مخمون سوت کشید. تمام هدفش منصرف کردن ما بود. می گفت این آدما اونایی نیستن که شما فکر می کنید. خیلی هاشون اتفاقی دری به تخته خورده و رفتن جبهه و حالا هم از قبل این جانبازی کلی بردن! می گفت با چه اطمینانی می خواین وارد خونه هاشون بشید. من جانباز می شناسم که یک میلیون و نیم درآمدشه و کارش اصلا ...!!!!!!!!!!!!

من ساده لوح نیستم. می دونم که توی هر قشری همه جور آدمی هست اما این آقا تعمیم می داد به اکثریت!!!!! من که جز جانبازای سعادت آباد و یه جانباز بی پا و یه جانباز بی دست از مچ جانباز دیگه ای رو ندیدم. فقط امروز یه جانباز شیمیایی دیدم. آقای ... ناراحت بود که چقدر می یاد می ره. مزاحم گپ و گفتش با ما شه. دوست داشتم بهش بگم به تو حقوق نمی دن که با ما گپ بزنی کارت همینه. ولی سکوت کردم چون ما با زنجیر به معرفامون که آدمای درستی بودن وصل بودیم. اگر حرفی می زدم بقیه رو هم می کشیدم پایین.

با لحن تهدید آمیز می گفتن: یه وقت مصاحبه نکنید، مطلب رو سایتی نذارید، اطلاعات رو به جایی بروز ندید، خیلی نذارید وارد درد و دل بشن، خودتونو درگیر مسایلشون نکنید؛ بودن کسانی که وارد این عرصه شدن و غرق شدن و ...

شما چی فکر می کنید؟ پس تو این دنیا چی مقدسه. من با خیلی از مقدسات ساختگی دین مخالفم. اسطوره های بی جهت بزرگ شده. اما در مورد اینا فکر می کردم چون به زمان ما نزدیک ترن دیگه دروغی نیست. همه این عوالم، فریب افکار عمومی بوده از طریق رسانه ها... ؟ وای به حال ما توده ها که به قول لنین جز گله گوسفند نیستیم. اگر برخی شواهد نبود باور می کردم که دوباره احمق شدیم. باز اسطوره پرور شدیم و این بارفقط زمان اسطوره ها جلو اومده. اما دوست داشتم به اون آدم وقیح بگم اگه اینا بدن، برای تو که بد نشده. صدقه سر این آدم بدا الان تو اینجا نشستی و حکومت ریش و یقه آخوندی راه انداختی!

تمام سعی اش رو کرد که ما رو با احترام و با توافق از این کار برگردونه. ما جوابی ندادیم!!!  درسته بعدا انصراف دادیم اما این انصراف دلایل دیگه ای داشت... شما چی فکر می کنید؛ جانباز واقعیته یا اسطوره؟!!!!!!!!(سمانه جعفری)


  
 

گزارش نشست خبری پنجمین جشنواره تئاتر ماه

 

 


هدف ماه ، کشف و پرورش استعدادهای جوان است
   
   
نشست خبری پنجمین جشنواره تئاتر ماه امروز صبح با حضور اصحاب رسانه و مطبوعات در سالن انتظار تالار اندیشه با بیست دقیقه تأخیر برگزار شد
.
   
در این نشست که با حضور دکتر سعید کشن فلاح ( مدیر مرکز هنرهای نمایش حوزه هنری و دبیر پنجمین جشنواره تئاتر ماه)، حسین علی شوندی (مسئول امور استانها)، محمود صابری (مدیر اجرایی جشنواره)، امیرعباس اشرف (مسوول کمیته داوران) و نسرین افسری (مسئول نظارت و ارزشیابی مرکز هنرهای نمایشی و دبیرخانه جشنواره) برگزار شد.

 دکتر سعید کشن فلاح با اشاره به سه رکن اصلی معنویت، اندیشه و هنر کلیه فعالیت‌ها و امور مرکز نمایشی حوزه در تداوم این سه اصل قرار دارد، گزارش کاملی از جشنواره ارایه کردند.
   
و در خصوص نحوه فعالیت جشنواره: اسفند 1386 بعضی پس از پایان جشنواره چهارم، اعلان فراخوان صورت گرفت که مهلت دریافت متون در آن 31 اردیبهشت 87 عنوان شده بود ولی به دلیل استقبال فراوان تا 20 خرداد تمدید شد. البته این امر خود باعث تراکم متون ارسالی (بیش از یکهزار متن) شد که طبعاً کار پاسخ دهی را کمی به مشکل و از نظر زمانی به تأخیر انداخت، علاوه بر این‌که نتیجه عملکرد استانها یعنی انتخاب آثار برگزیده جشنواره‌های وابسته به حوزه هنری و مراکز استانها به تعداد 61 نمایش برگزیده تا 31 اردیبهشت به مرکز ارسال شد که اینها نیز در کنار متون ارسالی دیگه می‌بایست مورد ارزیابی قرار گیرد.
   
به هرحال در نهایت تعداد 460 متن صحنه‌ای از تهران، 346 متن صحنه‌ای از شهرستان به همراه 108 متن خیابانی از تهران و 108 متن خیابانی از شهرستان یعنی در کل 1002 متن به دبیرخانه مرکز ارسال شده از بین آنها با تدیه به کیفیت و سیاستهای حوزه هنری در راستای اعتلای هنر تئاتر و کشف استعدادها 61 متن صحنه‌ای تهران، 45 متن صحنه‌ای شهرستان و 20 متن خیابانی برای مرحله ارزیابی صحنه انتخاب شدند که ار بین آنها در نهایت 22 نمایش از تهران و 13 نمایش از شهرستان برای بخش صحنه‌ای در کنار 9 نمایش از تهران و 8 نمایش از شهرستان برای بخش خیابانی برگیزده شدند.
   
گروه ارزیابی متون نمایش آقایان عبداللهی شماسی ، محمود فرهنگ، حسین شوندی، محمود صابری و فرشاد منظومی نیا برعهده داشتند.
   
بخش ارزیابی صحنه‌ای در سه مورد صحنه‌ای تهران توسط آقایان دکتر خبری، دکتر مختاباد و امیر دژاکام، بخش خیابانی تهران آقایان محمود فرهنگ، قربان نجفی و محمود صابری و بخش صحنه‌ای و خیابانی استانها توسط آقایان علی اصغر راسخ راد، عباس اقسامی، قربانی نجفی، محمود صابری، فرشاد منطومی‌نیا و حسین علی شوندی انجام شد.

وی ادامه داد: عزت‌الله انتظامی، حمیدرضا افشار، حسین پارسایی، فریدون علیاری و شهرام گیل‌آبادی هیئت داوران بخش صحنه‌ای جشنواره را تشکیل می‌دهند. همچنین حسین راضی، یدالله وفاداری و رحمت امینی داوری آثار خیابانی جشنواره را بر عهده خواهند داشت.
   
وی افزود به دلیل عدم استقبال گروه‌ها از برگزرای جلسات نقد و بررسی در دوره‌های قبل و مشکلات جانبی پیش آمده از طرف ایشان، تصمیم بر این شد که امسال این جلسات برگزار نشده و نقد و نظر و بررسی نمایشها در بولتن روزانه توسط منتقدان با سابقه انجام شده
.
   
دبیر پنجمین جشنواره تئاتر ماه در خصوص بین‌المللی شدن جشنواره عنوان کرد که تاکنون به دلیل مشکلات مالی و نحوه عملکرد و سیاستهای حوزه موفق به انجام این مهم نشدیم امّا تا بر طرف شدن مسایل مالی و همچنین حسن توجه آقای محمود عبداللهی (مدیر امور بین‌الملل حوزه هنری) و ایجاد ارتباطات توسط ایشان، امید است که در سال آینده این اتفاق با حضور  گروه و هنرمندان کشورهای اسلامی به انجام رسد.
   
در ادامه و انتهای جلسه آقای حسین شوندی مسئول امور استانها با ذکر این مطلب که هدف امور استانها و مرکز هنرهای نمایشی ارتقای دانش هنرمندان استانها بوده عنوان کرد:
   
برای نیل به این هدف فعالیت‌های بسیار انجام شده و می‌شود من جمله:
-
ارایه خدمات مشاوره‌ای در عرصه‌های تخصصی تئاتر توسط کارشناسان و اهالی فن راه اندازی دفتر تولید و چاپ متون نمایشنامه نویسان وابسته به مراکز حوزه هنری
- -
برپایی کارگاه‌های کوتاه مدت در رشته‌‌های تخصصی تئاتر در استانها وی افزوده: همچنین به همین منظور در جشنواره امسال اولین نشست نمایشنامه نویسان تئاتر استانها در روزهای 27 و 28 و 29 به صورت کارگاهی با حضور اساتیدی چون          قادری، دکتر خبری، دکتر دیباج و مهندس حسن بنیانیان برگزار خواهد شد.
در انتها « محمود صابری» مدیر اجرایی جشنواره با بر شمردن مشکلات و موانع اجرایی مانند محدودیت سالنها، عدم همکاری تالار مولوی، اضافه شدن در گروه‌ها و شرکت کننده از 24 تا 25 و همچنین مشکلات مالی، از چاپ 12 نمایشنامه و 3 متن نمایش تا 4 ماه آینده خبر داد.

 

 

به امید دیدار همه دوستان در روزهای برگزاری جشنواره

 

امیرعباس اشرف


  

 


خبر رسید . یعنی نیما خبر داد که از نیویورک زنگ می زد و این سال ها از او درباره اردشیر می شنوم. گفت اردشیر محصص درگذشت. این را از کسی شنیده بود که این اواخر نگهداریش می کرد. چون مدت ها بود که دیگر روی صندلی چرخدار بود. عکسی هم آخر بار از وی دیدم او را باد کرده و تمام موها را از دست داده - همانند کسانی که شیمی درمانی می کنند - نگاهش خالی بود نشسته روی صندلی اش. اما عجب که تا همین اواخر همچنان می کشید.

آخرین چیزی که درباره اردشیر خواندم نوشته ای از خانم شیرین نشاط بود در کتابی به نام ترانزیت تهران که همین روزها منتشر می شود و خواهید خواهد. کتابی است که روزنامه نگارهای جوان ایرانی هر کدام نقبی زده اند با مقاله و عکس و کارتون و حتی پاره هائی از فیلمشان به تهران. من هم آن جا چیزکی نوشته ام از گذشته تهران. شهری که در آن زاده شدم.
اما اردشیر در رشت زاده شده بود و لهجه اش هم حفظ کرده بود از یک خانواده اهل علم. از همان خانواده مهکامه مجصص و بهمن محصص هم برآمده اند.
از اولین کسانی که محصص تکانش داد خسرو گلسرخی بود که نقدی هم درباره اش نوشته و تجلیلش کرد.

خیلی ها اردشیر را به خاطر آن چه در یک سال قبل از انقلاب کشیده بود و تیغش را به جانب پادشاه گرفته بود بد گفته اند انگار آن موقع که اردشیر شاهان قاجار را می کشید مقصودش واقعا ناصرالدین شاه یا مظفرالدین شاه بود. این ها نفهمیده بودند که زیر آن عینک و آن سادگی کسی هست که قدرت را به ریشخند می گیرد. انقلاب نشده به نیشخند گرفته بود.
اردشیر در سال 1317 زاده شده بود . پس وقتی از تهران رفت آمریکا تازه چهل سالش بود و موقع شکوفائی اش بود.

نامش دست کم به استناد آن چه از او در موزه های بزرگ عالم هست می ماند. همراه نام زادگاهش. یادش عزیز باد

  
مهرگان
مهریشتنام بخش بزرگی
در
اوستا است که در بزرگداشت و ستایش این ایزد بزرگ و کهن ایرانی سروده شده است.  مهر یشت،
دهمین یشت اوستا است و همچون فروردین یشت، از کهن‌ترین بخش­های
اوستا بشمار می‌آید. مهر یشت از نگاه اشاره‌های نجومی و باورهای کیهانی
از
مهم‌ترین و ناب‌ترین بخش‌های اوستا است و کهن‌ترین سند درباره­ی آگاهی ایرانیان از کروی بودن زمین، بند 95 همین یشت می­باشد. از مهر یشت تا
به
امروز 69 بند کهن و 77 بند افزوده شده از دوران ساسانیان، به جا مانده
است
.

روز آغاز جشن مهرگان، «مهرگان همگانی» یا «مهرگان عامه» و روز انجام،
«مهرگان ویژه» یا «مهرگان خاصه» نام دارد
.

همان­طور که می­دانیم در گاهشماری باستانی ایران،
سال به دو پاره (فصل) بخش می­شد،
تابستان (هَمَ) هفت ماهه و
زمستان (زَیَنَ) پنج ماهه، که جشن نوروز جشن
آغاز تابستان
بزرگ و مهرگان جشن آغاز زمستان بزرگ بود و از این رو این دو
جشن با هم
برابری می­کرده­اند
.

آن­چنان که ابوریحان
بیرونی
در «آثارالباقیه»‌ از زبان «سلمان فارسی»
آورده است
:

"... ما
در عهد زرتشتی بودن می‌گفتیم، خداوند برای زینت بندگان خود یاقوت را در
نوروز و زبرجد را در مهرگان بیرون آورد و فضل این دو روز بر روزهای
دیگر
مانند فضل یاقوت و زبرجد است بر جواهرهای دیگر ..."

در برهان قاطع «خلف تبریزی» نیز
درباره­ی مهرگان می­خوانیم:

 "نام روز شانزدهم از هر ماه و نام ماه هفتم از سال شمسی باشد و آن بودن
آفتاب
عالم تاب است در برج میزان که ابتدای فصل خزان است و نزد
فارسیان بعد از
جشن و عید نوروز که روز اول آمدن آفتاب
است به برج حمل از این بزرگ­تر
جشنی نمی­باشد و همچنان که
نوروز را عامه و خاصه می­باشد، مهرگان را نیز
عامه و خاصه
است و تا شش روز تعظیم این جشن کنند. ابتدا از روز شانزدهم و
آن را مهرگان
عامه خوانند و انتها روز بیست و یکم و آن را مهرگان خاصه
(روز جشن مُغان یعنی آتش
پرستاران) خوانند و عجمان گویند که خدایتعالی
زمین را در این
روز گسترانید و اجساد را در این روز محل و مقر ارواح
گردانید ..."...

پیدایش مهرگان

پیشینه­ی جشن مهرگان به اندازه­ی قدمت ایزدش،
میترا است و تا آن­جا که بن نوشت­های
موجود نشان می‌دهند،
این جشن دست کم از دوران فریدون پیشدادی آغاز شده است...

رام روز، جشن رام
روزی. 21 مهر

جشن رام روزی یا رام روچ در خوارزم باستان گرامی داشته می شد و نیز روز غلبه­ی کاوه و فریدون بر
ضحاک است
.

ادامه جستار مهرگان...

  

جشن میتراکانا، سال نو هخامنشی. اول مهر

شواهد موجود نشان می‌دهد که جشن مهرگان در عصر هخامنشی در آغاز سال نو، یعنی در نخستین روز از ماه مهر برگزار می‌شده است. در گزارش‌های مورخان یونانی و رومی از این جشن با نام «میثْـرَکَـنَـه/ میتراکانا» یاد شده است. نام ماه مهر در کتیبه میخیِ داریوش در بیستون به گونه «باگَـیادَئیش» (= باگَـیادی/ بَـغَـیادی) به معنای احتمالی «یاد خدا» آمده است.

کتسیاس، پزشک اردشیر دوم پادشاه هخامنشی، نقل کرده است که در این جشن ایرانیان با پوشیدن ردای ارغوانی رنگ و همراه با دسته‌های نوازندگان و خنیاگران به رقص‌های دسته‌جمعی و پایکوبی و نوشیدن می‌پرداخته‌اند.

به گمان نگارنده نقش گل‌های دایره‌ای شکل با دوازده و هشت گلبرگ در تخت‌جمشید، می‌تواند نشانه‌ای از مهر باشد. چرا که در پیرامون ستاره قطبی (چه ستاره قطبی امروزی و چه باستانی) دوازده صورت فلکیِ تشکیل دهنده برج‌های دوازده‌گانه، و نیز هشت صورت فلکیِ پیرا قطبی، در گردشی همیشگی‌اند.

فیثاغورث در سفرنامه منسوب به او، شرح می‌دهد که پرستندگانِ ستاره‌ای درخشان که آنرا میترا می‌نامیدند، در غاری تاریک که چشمه آبی در آنجا جریان داشت و نقش صورت‌های فلکی بر آنجا نصب شده بود، حاضر می‌شدند و پس از انجام مراسم گوناگون (که نقل نکرده)، نانی می‌خوردند و جامی می‌آشامیدند.

آنگونه که از گفتار ثعالبی در «غُرَر اخبار ملوک فُرس و سیرِهم» دریافته می‌شود، گمان می‌رود که در زمان اشکانیان نیز جشن مهرگان با ویژگی‌های عصر هخامنشی برگزار می‌شده است

http://www.ghiasabadi.com/mehregan.html

رضا مرادی غیاث آبادی

قالیشویان اردهال، بازماندی از تیرگان. 12 مهر

آیین قالیشویان مشهد

هرسال در روز سیزدهم مهرماه هر سال (امروزه در دومین آدینه مهرماه)، اهالی روستای «فیـن» کاشان و چند روستای دیگر، یکی از قالی‌های درون بنای امامزاده، به عنوان قالی‌ای که به هنگام شهادت در تابوت او بوده و پیکر امامزاده را در آن پیچیده بوده‌اند، به صورت لوله‌شده بر دوش جوانان قرار می‌گیرد و آنان آنرا به سوی چشمه‌ای که در حدود چند صد متری شرق بنا واقع است، می‌برند.

به دنبال این دسته، گروهی دیگر که هر یک چوبدستی بلندی را بر دست دارند، حرکت می‌کنند و با تکان دادن چوبدستی در هوا به نبردی نمادین با قاتل امامزاده می‌پردازند. قالی بر کنار چشمه به زمین می‌آید و آب چشمه را به نشانه غسل دادن امامزاده بر آن می‌افشانند و آنگاه دوباره آنرا با شور و هیجان به سوی بنا باز می‌گردانند. پیش از ورود قالی به آرامگاه، چوب بدستان با دویدن و تکان دادن چوب‌ها و فریاد و شعارهای مهیج، نبرد با قاتل امامزاده را دنبال می‌کنند. رسیدن حاملان قالی به درگاه ورودی امامزاده و سپردن آن به گروهی دیگر که می‌باید آنرا به درون ببرند، همراه با تشریفات خاصی است.

این مراسم منحصراً توسط اهالی روستای «فیـن» کاشان و چند روستای دیگر برگزار می‌شود و دیگران حق شرکت در آنرا نداشته و تنها تماشاچی هستند.

سایر روایات تاریخی

در زمینه رویدادهای تاریخی مربوط به چگونگی و دلیل ورود امامزاده به اردهال و وقایع پیش‌آمده و سپس جنگ‌ها و شهادت او، روایت‌های متعدد و بسیار متفاوتی گفته شده است که همین تفاوت‌ها و تناقض‌های فراوان، در کنار نبود اسناد تاریخی، نشانه‌ای از داستان‌گونه بودن همه آنهاست. از همین روی است که ملا محسن فیض کاشانی، حکیم و عارف عصر صفوی در کتاب «انجم فروزان»وجود شخصیتی به نام سلطان علی و آرامگاه او در مشهد اردهال را یکسره افسانه و خرافه می‌داند-که تنها در حد فرضیه ای باقی ماند واثبات نشده است.

از سویی بررسی‏های تاریخی نشان می‏دهد علت اینکه همه ساله دومین جمعه مهر ماه جلالی مراسم قالیشویان برگزار می شود ریشه در آیینهای مهرپرستی ایرانیان باستان (جشن مهرگان) دارد؛ با ظهور دین اسلام، برخی از آیین‏های نیک ایرانیان همچون جشن نوروز در میان مسلمانان نیز رواج پیدا کرد و برخ‍ی از آیین‏ها در غالب سنتهای اسلامی ظهور کرد. واقعه شهادت حضرت علی بن محمدباقر هم‌زمان با دومین هفته‏ی مهرماه سال شمسی بوده که آیین جشن و پایکوبی مهرگان در ایران برپا می‏شده است و همچنین مردم فین آیین خاصی به نام جشن آبریزان برگزار می‏کردند و به نظر می‏رسد به هنگام شهادت حضرت، مردم سرگرم برگزاری جشن بودند ولی به محض شنیدن خبر شهادت سراسیمه خود را به مشهد اردهال می‏رسانند و از آن سال به بعد همه ساله در همان تاریخ (دومین جمعه مهرماه) به احترام شهادت فرزند امام پنجم مراسم قالیشویان را که شباهتی با جشن آبریزان و آیین مهرگان دارند برگزار م‍ی‏کنند.

http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%82%D8%A7%D9%84%DB%8C%E2%80%8C%D8%B4%D9%88%DB%8C%D8%A7%D9%86


  

دکتر علی شریعتی

و تو ای علی ، ای شیر ! مرد خدا و مردم ، رب النوع عشق و شمشیر!

ما شایستگی ( شناخت تو را ) از دست داده ایم ، شناخت تو را از مغزهای ما برده اند ، اما ( عشق تو را ) علیرغم روزگار ، در عمق وجدان خویش ،در پس پرده های دل خویش همچنان مشتعل نگاه داشته ایم

چگونه تو عاشقان خویش را در خواری رها میکنی

تو ستمی را بر یک یهودی که در ذمه حکومتت می زیست تاب نیاوردی ، و اکنون ، مسلمانان را در ذمه یهود ببین .

و ببین که بر آنان چه میگذرد !

ای صاحب آن بازو که (یک ضربه اش از عبادت هر دو جهان برتر است ) ضربه ای دیگر!


  

اداره کل امور بانوان شهرداری تهران با هدف تشویق و بها دادن به حضورو فعالیت های اجتماعی زنان ،نخستین مسابقه سراسری عکاسی را با هدف نمابش جلوه های زندگی زنان در شهر را برگزار می کند.

جوائز:
نفر اول: لوح تقدیر، تندیس جشنواره و 000/000/20 ریال.
نفر دوم: لوح تقدیر، تندیس جشنواره و000/000/15ریال.
نفر سوم: لوح تقدیر، تندیس جشنواره و000/000/10ریال.
نفرات چهارم تا دهم : لوح تقدیر و یک سکه بهار ازادی

- اخرین مهلت ارسال اثار 30 آبان 87
- افتتاح نمایشگاه 23 اذر 87
- مراسم معرفی آثار برتر و اعطای جوایز 26 اذر

فراخوان نخستین جشنواره عکس زنان و زندگی شهری

و آخرین مهلت ارسال آثار به منظور شرکت در مسابقه عکس سفر با قطار
آخر شهریور ماه است.

 

شما هم شرکت می کنید؟؟؟؟

 

امیرعباس اشرف


  

وقتی من و آذین برای شروع کار با کودکان کار وارد چهارراه ایران خودرو شدیم تمام تفکرمون این بود که برقراری ارتباط خیلی مشکله و با افراد متفاوتی مواجه خواهیم شد. اما همه چیز خلاف انتظارمون پیش رفت...

به محض اینکه وارد 4راه شدیم اول با آقای کرمانی افسر راهنمایی و رانندگی صحبت کردیم و از ساعت استقرار بچه ها پرسیدیم. گفت معمولا از 8 صبح تا 8 شب هستن. البته تو گرما بیشتر صبح و عصر می آن. آقای کرمانی گفت که با اکثر بچه ها جوره و می شناسدشون.

به اولین کیسی که برخوردیم احمد (محمد فرودین) بود. احمد 18 سالش بود و کلی تاقچه بالا گذاشت. گفت دو سه ساعت دیگه بیاید. گفتم حالا آقای رییس اگه می شه یه وقتی به ما بده. برو به کارت برس چراغ سبز شد بیا یه چندتا سوال جواب بده و دوباره برو. گذاشت رفت دنبال کارش.

کیس دوم و سوم عباس و برادر کوچیکش سجاد بودن. آذین با سجاد و من با عباس صحبت کردم. این دو تا پسربچه محجوب و مودب به خاطر تصادف و از کارافتادگی باباشون اولین تابستونی بود که مجبور به کار شده بودن. هر دو اسفند دود می کردن. مدتی قبل کتف چپ عباس شکسته بوده و وقتی برده بودنش شماره 2 گفته بودن یه هفته دیگه بیاید تا دست بجنبونن و ببرنش بیمارستان امام خمینی اونجا گفته بودن که دیگه دیر اومدید و دستش بد جا افتاده! آخر سر دو تا از ساعتای اهدایی سازمان رو بهشون دادیم. بلافاصله به مچشون بستن و عباس مشغول تنظیم کردن ساعت شد.

کیس چهارم بابک بود که آثار سوختگی روی دست و صورتش مشهود بود. یه پسر گل فروش با شخصیتی به شدت درون گرا. گفتیم کارش رو بکنه و هر چراغ سبز بیاد و چندتا سوال جواب بده. خلاصه آذین گفتگو با بابک رو در حالی انجام داد که بعد حرکت ماشینا به سمتش می دوییدیم و اون به سمت ما واکنشی نشون نمی داد. آخرش یه ساعت بهش دادیم و بهش گفتم با آذین یه عکس بندازه که قبول کرد. شرایط بابک از همه بدتر بود. نه پدر و مادری ، نه خونه ای.

بالاخره اونقدر دور چهارراه با احمد گشتیم که موافقت کرد باهام صحبت کنه. آذین هنوز سرگرم بابک بود که من به پیشنهاد خود احمد کنار خیابون تو سایه شروع به پرسیدن کردم. آخرش که ساعت سازمان رو بهش دادم گفت که از اینا خوشم نمی یاد. اما آخر سر دیدیم به مچش بسته!

کیس پنجم مجید بود که اگر ناپدریش -که به زحمت 10 سال از خودش بزرگ تر بود- نشونش نمی داد اصلا فکر نمی کردم که کار می کنه. مجید کاملا مودب و تمیز و سر بزیر بود و سر و وضعش اصلا با خودمون فرق نمی کرد. بنایی و شیشه پاک کنی (شیشه ماشین) انجام می داد. تمام سوالامو جواب داد. قبلا تو باشگاه فوتبال بازی می کرد که به خاطر فشار مالی ول کرده بود. شوهر مادرش هم گفت اگه می شه برای منم یه کاری بکنید. ناراحتی کلیه داشت. فقط تونستم شمارشو بگیرم و گفتم شاید نشه کاری کرد اما من به سازمان اعلام می کنم.

داشتم از خیابون رد می شدم که یکی از مردای میانسال گفت خانم شاید شما خبرنگارم باشید که گفتم نیستم گفت باشه ترو خدا به هر کی که می تونید بگید که این افغانی هارو جمع کنن. بهشون کار ندن. بخصوص تو شهرداری تا ما مجبور نشیم برای شندرغاز جون بکنیم.

اومدم این ور دیدم آذین داره داره با کیس ششم صحبت می کنه. اسمش جواد بود. 18 ساله. سی دی فروش. اونم پسر خوبی بود.

تو این گیر و دار مامور شهرداری اومد. بچه به ما گفتن شهرداری و ناپدید شدن. من رفتم جلو و مجابش کردم که بره. آخرش کوتاه اومد و گفت عجب زبونی داری! و کم آورد و رفت.

کیس هفتم و آخر آیدین بود که به خاطر ماه رمضون بستنی فروشیو ول کرده بود و با جواد سی دی می فروخت. از هفت سالگی کار می کرد.

آخرش همه بچه ها دور ما رو گرفته بودن و نمی رفتن کار کنن. احمد از قورباغه هاش تعارف می کرد. گفتیم بچه نداریم. قوطی عباسو مامور شهرداری له کرده بود و دیگه نمی تونست کار کنه. اونم قوطی ای که برای درست کردنش دستش رو زخمی کرده بود. بچه ها بیشترین آزار روحی وجسمی رو از مامورای شهرداری می دیدن. جواد یکی یه سی دی به ما داد. راننده ها و سرنشینا با تعجب ما دو تا رو بین کودکان کار (دوستانمون) نگاه می کردن. از مامور راهنمایی و رانندگی و بچه ها می پرسیدن اینا چه کار می کنن...

خلاصه اینکه سه شنبه بهترین روز کاری من بود. بابت گپ زدن با بچه ها و دست کشیدن به سر پسربچه هایی که قبلا مواظب بودیم بهمون نخورن به روحمون حقوق می دادیم.

ما یاد گرفتیم: هر انسانی که با ما متفاوته، غیر قابل معاشرت نیست!


  
+ درود بر شما. روابط عمومی به زبان آدمیزاد با ادامه معرفی نرم افزار جامع روابط عمومی بروزه!


+ درود بر شما. روابط عمومی به زبان آدمیزاد با ادامه معرفی نرم افزار جامع روابط عمومی بروز شد.


+ درود بر شما. روابط عمومی به زبان آدمیزاد با ادامه معرفی نرم افزار جامع روابط عمومی بروز شد.


+ برای آشنایی با نرم افزار جامع روابط عمومی سری به روابط عمومی به زبان آدمیزاد بزنید.


+ درود بر شما. اگر مایلید بدانید چقدر در روابط عمومی قوی هستید سری به روابط عمومی به زبان آدمیزاد بزنید.


+ به سهامداران خود احترام بگذارید. به آنان نشان دهید که متشخص و امین هستید!


+ تا کنون همه از مشتری مدار گفته اند. سری به روابط عموی به زبان آدمیزاد بزنید و این بار از سهام دار مداری بشنوید.


+ صاحب سهم را مشتری و هواخواه موسسه سازید (1) با افزایش تعدا صاحبان سهام است که می توان دموکراسی اقتصادی را بر پایه های محکم استوار نمود.ادامه...


+ در دنیای تبلیغات خودخواه نباشید. تنها تبلیغات سازمان خود را پیش نبرید گاهی حمایت تبلیغات سازمان های غیرانتفاعی بیشتر به شما کمک خواهد کرد.(اصلاعات بیشتر در روابط عمومی به زبان آدمیزاد)


+ گاهی ممکن است برنامه ای را با زحمات و هزینه زیاد دنبال کنید بدون به دست آوردن کوچکترین نتیجه.پس همیشه برنامه های خود را ارزیابی کنید. سری به روابط عمومی به زبان آدمیزاد بزنید تا با نمونه ای از این مشکل آشنا شوید.






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ