تعریف روابط عمومی سیاسی :
بی تردید در ارائه تعریف برای هر شاخه ای از روابط عمومی، باید چهار مفهوم بنیادی در تعریف عام آن را مدنظر قرار داد. این مفاهیم شامل ایجاد، حفظ و توسعه تفاهم، برقراری ارتباط دوسویه، عمل بر اساس تحقیق و رعایت موازین اخلاقی روابط عمومی در مرحله عمل هستند. بنابراین در تعریف روابط عمومی سیاسی هم باید مفهوم خاص آن را با این مفاهیم ارتباط داد و به تعریف روابط عمومی سیاسی پرداخت و هم مفهوم کلیدی این شاخه از روابط عمومی را شاید مطالعه نحوه ی تاثیرگذاری بر جریان تصمیم گیری و رفتار سازمانی در داخل سازمان و نیز رفتار گروههای مخاطب در بیرون از سازمان ذکر کرد؛ ضمن اینکه در یک ارتباط دوسویه با هدف هم فهمی دو جانبه نمی توان از ضرورت تاثیرپذیری متقابل از رفتارهای گروههای مخاطب سازمان در داخل و خارج از آن صرف نظر کرد.
در اینجا باید به نکاتی تاکید شود این نکات عبارت است از :
1- محدوه فعالیت های روابط عمومی سیاسی به فراتر از گروههای مخاطب گسترش می یابد و مخاطبان بالقوه و نیز مصرف کنندگان و مردمی را که حتی پیام های سازمان را دریافت نمی کند، در برمی گیرد.
2- در روابط عمومی سیاسی با وظایف مشخص و تکنیک های خاص خود تنها در درون یک سازمان به عنوان بخشی از تشکیلات سازمانی عمل نمی کند بلکه می تواند در قالب موسسات مشاوره ای نیز ابراز وجود کند. عملکرد این قبیل موسسات بیشتر در جریان انتخابات مثل انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوری نمود بیشتر می یابد.
3- روابط عمومی به بررسی فعل و انفعالات گروههای سیاسی که در واقع مخاطب سازمان نیستند لیکن مواضع و عملکرد آنها می تواند بر سازمان موثر باشد، می پردازد.
احزاب سیاسی، گروههای فشار و ذی نفوذ و تشکل های صنفی و مذهبی می توانند در این زمینه مورد بحث و بررسی قرار گیرند. در واقع این بخش از فعالیت های روابط عمومی سیاسی در ارتباط با وظیفه سازماندهی و ایجاد تسهیلات برای حمایت صنفی از سازمان و افراد مشترک المنافع صورت می گیرد تا امکان نفوذ بر محیط سیاسی جامعه فراهم شود و توان کارآیی سیاسی را داشته باشد.
با توجه به این نکات، می توان «روابط عمومی سیاسی» را به شرح زیر تعریف کرد :
«روابط عمومی سیاسی، شاخه ای از دانش روابط عمومی است که به مطالعه موضوع اعمال قدرت روابط عمومی در تاثیرگذاری بر فرآیند تصمیم گیری و ساخت قدرت در درون و خارج از سازمان و متاثر ساختن تصمیمات سازمانی از دیدگاههای گروههای مخاطب پرداخته و افزون بر مدیریت ارتباطات سازمان و همیاری و ارائه مشاوره به مدیریت آن، خود را حامی و خادم مخاطب می داند و برخورد آن با افکار عمومی آمرانه و هدایتگرانه نیست، بلکه تاثیرپذیری و تاثیرگذاری در قبال افکار عمومی همزمان مدنظر قرار می گیرد.»
روابط عمومی قرن بیست و یکمی فعالیت های خود را با تحقیق شروع کرده و با ارزیابی پایان می دهد و برای خود، ماهیت فرارسانه ای قائل است و صرفاً خود را ابزاری برای نقل و انتقال پیام ها و اطلاعات نمی داند.