یادم میاد آخرین امتحان رو که تو موسسه دادیم ؛ من و( افشین اسدی / حسین عابدینی /محسن بخششی /بهمن شریفی و مهدی جمشیدی ) به همدیگه قول دادیم که هر جوری هست این جمع رو نگه داریم برای همین قرار گذاشتیم که هر چند وقت یه سری به هم بزنیم و دور هم جمع بشیم ، دیشب یکی از اون شبها بود بعد از مدتها که از راه دور جویای هم بودیم قبل از افطار حوالی ساعت 19 یک یکی رفقا دور هم جمع شدیم ، جلوتر از من بهمن و افشین رسیده بودند نزدیک افطار که شد محسن و مهدی با آقای عابدینی (حسین جون) سر رسیدند ، افطار رو که خوردیم حرفها شروع شد آخه کلی برا هم حرف داشتیم که بزنیم
مهدی از انتخابش تو شورایاری گفت و محسن از کمکش به اون ، اسدی از برگشتش به تهرون و منو عابدینی هم از خاطرات شیراز و... خلاصه کلی حال کردیم دیشب شب خوبی بود جاتون خالی ....فقط خواستم بگم این جمع هاست که میمونه خوب هر چند وقت سرس به هم بزنیم و دور هم جمع بشیم