دکتر شریعتی در
این کتاب ارزشمند به تشریح اصطلاح انتلکتوال می پردازه که بطور عامیانه به معنی
روشنفکریه و در واقع به معنی کسی یه که کار مغزی می کنه. اما دکتر شریعتی ثابت می
کنه که این دو گروه من وجه هستند و به بیان تفاوت هایی می پردازه که عدم هم معنی
بودن آنها را بیان میکنه. 1- انتلکتوال واقعیت های علمی را بیان می کند. ولی
روشنفکر حقیقت و آنچه را که نباید باشد و آنچه را که باید باشد را نشان می دهد. 2-
انتلکتوال فقط کار علمی و مغزی می کند. ولی روشنفکر کسی است که هم کار مغزی می کند
و هم نسبت به زمان و مکان خود آگاه است و احساس مسوولیت می کند. و وظیفه اساسی اش
انتقال ناهنجاری ها و تضادهای اجتماعی به خودآگاه مردم جامعه است.
سپس سه سوال
مطرح می کند و در پی پاسخ گویی به این سه سوال است: 1- از کجا آغاز کنیم؟ از
برقرای ارتباط نزدیک و دو سویه میان نخبگان و عوام. 2- کی باید از کجا آغاز کند؟
روشنفکر با ارتباط با مردم. روشنفکر متناسب با زمان و جغرافیای یک کشور یا منطقه.
3- چه کار باید کرد؟ بیان حقایق و آنچه که باید باشد. نشان دادن و راه و رائد
قبیله بودن و پویا کردن جامعه زیرا عالم مطلق با علم محض جامعه را ایستا می کند. چگونه
باید کرد؟ کشف علت انحطاط و آگاه کردن مردم از آن و در مرحله بعد ارائه مکاتب و
تزهای متناسب با زمان و مکان برای دفع عوامل انحطاط.
و نکته ی مهم
دیگری که استاد شهید در این کتاب به آن می پردازد و بسیاری از روشنفکران کشورمان نیز
آنرا مطرح کرده اند یعنی بحث رنسانس اسلامی است. به قول دکتر شریعتی پرتستانیسم در
آن دوره سعی در احیای مسیحیتی دنیایی و مبارز داشت که اصلا وجود خارجی ندارد ولی
ما باید سعی در احیای اسلامی حقیقی برخلاف اسلام ارائه شده فعلی داشته باشیم.
اسلام عدالت، جهاد و بطور کل اسلامی که آخرت آن هم بر پایه این دنیا شکل می گیرد و مطلقا مخالف با فقر و
در نتیجه استثمار است.
البته متاسفانه به
نظر من مردم کشور ما مخلوطی از رنسانس و
پس و پیش آنند و این کار را سخت تر می کند. بقول دکتر شریعتی بورژوازی اروپا در
دوران رنسانس مشتمل بر بورژازی تولید کننده شهری در برابر تولید کننده روستایی بود
اما بورژازی ایرانی بازاری مصرف کننده و حداکثر واسطه مصرفی است. پس می بینیم که
در زمینه مذهب و ویژگی های انسانی که دو عامل اساسی در رنسانس هستند و بطور کلی به
لحاظ ساختار فرهنگی و اجتماعی نیز کاملا متفاوت هستیم و امکان پیاده کردن گام به
گام مکاتب و انقلابات اروپاییان در ایران امکان پذیر نیست و گاهی ممکن است به قول
دکتر شریعتی بدلیل این عوضی گرفتن ها بازهم ضربه ی بزرگی به این ساختار نیمه ویران
وارد کنیم.