پسر بچه و گزنه
پسر بچه ای که گزنه اورا گزیده بود دواندوان به خانه رفت وبه مادرش گفت:تا دستم به گزنه خورد مرا گزید. مادرش گفت :مشکلدقیقا همین جاست.دفعه بعد که گزنه ای رادست می زنی جسورانه آنرا چنگ بزن آن وقت گزنه در دستهایت مانند ابریشم خواهد بود.
همه کارها را باید جسورانه انجام داد.