درود بر شما
زیاد وقتتونو نمی گیرم؛ اگر وقت ندارید فقط قسمت های قرمز رنگ رو بخونید. فقط یه کم درد و دل دارم و سوال...
چند وقت پیش بنیاد جانبازان و ایثارگران ناحیه ... بودیم. قرار بود توی یه پروژه ای فعالیت کنیم که شامل جمع آوری آثار و خاطرات جانبازان بود. همه چیز خوب بود. حتی ما با چادر رفتیم که توش حرف نباشه(مملکت ظاهر فریبان). این کار برامون با ارزش بود. اما اینطوری همه می گن "برو فکر نون باش". این حرفی بود که امروز شنیدیم.
من سوال دارم: جانباز کیه؟ آدم؟ فرشته؟ سوء استفاده چی از قِبل سانحه ای که براش رخ داده؟ ابر مرد؟ یا کسی که اتفاقی رفت جبهه و مثل کاراکتر "لیلی با من است" اتفاقی مجروح شد؟
همه چیز خوب پیش رفت. پیمان کار با ما بود. رییس اداره با ما بود. حراست با ما بود. اما ... حرفایی زد که مخمون سوت کشید. تمام هدفش منصرف کردن ما بود. می گفت این آدما اونایی نیستن که شما فکر می کنید. خیلی هاشون اتفاقی دری به تخته خورده و رفتن جبهه و حالا هم از قبل این جانبازی کلی بردن! می گفت با چه اطمینانی می خواین وارد خونه هاشون بشید. من جانباز می شناسم که یک میلیون و نیم درآمدشه و کارش اصلا ...!!!!!!!!!!!!
من ساده لوح نیستم. می دونم که توی هر قشری همه جور آدمی هست اما این آقا تعمیم می داد به اکثریت!!!!! من که جز جانبازای سعادت آباد و یه جانباز بی پا و یه جانباز بی دست از مچ جانباز دیگه ای رو ندیدم. فقط امروز یه جانباز شیمیایی دیدم. آقای ... ناراحت بود که چقدر می یاد می ره. مزاحم گپ و گفتش با ما شه. دوست داشتم بهش بگم به تو حقوق نمی دن که با ما گپ بزنی کارت همینه. ولی سکوت کردم چون ما با زنجیر به معرفامون که آدمای درستی بودن وصل بودیم. اگر حرفی می زدم بقیه رو هم می کشیدم پایین.
با لحن تهدید آمیز می گفتن: یه وقت مصاحبه نکنید، مطلب رو سایتی نذارید، اطلاعات رو به جایی بروز ندید، خیلی نذارید وارد درد و دل بشن، خودتونو درگیر مسایلشون نکنید؛ بودن کسانی که وارد این عرصه شدن و غرق شدن و ...
شما چی فکر می کنید؟ پس تو این دنیا چی مقدسه. من با خیلی از مقدسات ساختگی دین مخالفم. اسطوره های بی جهت بزرگ شده. اما در مورد اینا فکر می کردم چون به زمان ما نزدیک ترن دیگه دروغی نیست. همه این عوالم، فریب افکار عمومی بوده از طریق رسانه ها... ؟ وای به حال ما توده ها که به قول لنین جز گله گوسفند نیستیم. اگر برخی شواهد نبود باور می کردم که دوباره احمق شدیم. باز اسطوره پرور شدیم و این بارفقط زمان اسطوره ها جلو اومده. اما دوست داشتم به اون آدم وقیح بگم اگه اینا بدن، برای تو که بد نشده. صدقه سر این آدم بدا الان تو اینجا نشستی و حکومت ریش و یقه آخوندی راه انداختی!
تمام سعی اش رو کرد که ما رو با احترام و با توافق از این کار برگردونه. ما جوابی ندادیم!!! درسته بعدا انصراف دادیم اما این انصراف دلایل دیگه ای داشت... شما چی فکر می کنید؛ جانباز واقعیته یا اسطوره؟!!!!!!!!(سمانه جعفری)