همه آشنایی من با دکتر شریعتی با یک جمله شروع شد:
آهنگ کعبه کردن حج نیست، قبله حج کعبه نیست، در آغاز چنین می پنداشتیم و این خطاست، اکنون بیاموز که حج به کعبه رفتن نیست، از کعبه رفتن است.
اینها جملاتی بودند که استاد فخیمی سر کلاس فنون تبلیغ روی تخته کلاس نوشتند و خواستند رو این موضوع کار کنیم و یا علی گفتیم و عشق آغاز شد. عشقی نو به داشته ها با شناختی نو به مدد بهترینی که از دیر شناختنش شرمسارم؛ خورشید مزینان دکتر علی شریعتی مزینانی.
آنچه از این جمله در آن زمان از کتاب حج استاد به طور خلاصه دریافتم این بود:
کعبه تنها جهتی است برای گم نکردن راه (کعبه یک سنگ نشانیست که ره گم نشود/حاجی احرام دگر بند و ببین یار کجاست). که به نظر من تا این حد هم نیست. چون خدا ان قدر نزدیک هست و آن قدر همه جا هست که کائنات در فضای خدا غوطه ورند (ای قانع به حج رفته کجایید/معشوق همین جاست بیایید). می توان خدا را لمس کرد، حتی با دستانی گناهکار(صد بار اگر توبه شکستی بازا). و دکتر شریعتی بر این اعتقاد مصر است که انسان واقعی بر عرفات"علم" ، مشعر"شعور" و منی " ایمان" وقوفی و نه توقفی باید داشته باشد و حج و حاج که عمل و انسان آهنگ کننده مطلق هستند، متوقف نمی شوند تا رسیدن به خدا و چون خدا ابدیت است این راه را پایانی نیست. پایان این راه، پایان توان انسان و یا مرگ وی است.
سپس دکتر شریعتی از این نیز گامی فراتر می نهد و جهاد را حج اکبر بر می شمرد و معتقد است امام حسین در این راه از طواف خانه خدا خارج شد ( به عقیده من به طواف خدای خانه رفت) و انسان هایی که او را همراهی نکردند در واقع بت پرستانی بودند در طواف کاخ سبز معاویه و من اسم این حرکت امام حسین را خروج با معرفت از حج عالی و به سمت جهاد متعالی می گذارم.
استاد شهید در مبحث دیگری این موضوع زیبا را مطرح می کند که فرعون و دیکتاتور (سمبل استعمار) را با انقلاب از صحنه خارج می کنیم و به اسم دموکراسی سر از صندوق های آرا بیرون می آورند. قارون و فئودال (سمبل استثمار) را می رانیم و به عنوان بانکدار سر از شهرهای متمدن امروزی در می آورند. بلعم باعورا و جادوگران (سمبل استحمار) را طرد می کنیم و به اسم مذهب و ملاپرستی سر بلند می کنند.
و من امروز به حج نگاهی تلخ تر دارم و شاید اگر دکتر شریعتی نیز امروز در میان بود نگاهی جز این نداشت. از نظر من حج در شرایطی که فقیری در میان ما باشد نه تنها واجب نیست بلکه حرام است (چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است)، در شرایطی که به لحاظ سیاسی زائران ایرانی مورد توهین و تحقیر قرار می گیرند -حتی آن گونه که در راهپیمایی برائت از مشرکان شاهد بودیم دست به کشتار آنان زدند- نباید چشم ها را بست، چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید و مسخ و کورکورانه دنبال نکنیم هر چیزی را که زمانی درست بوده و اکنون باید با تفکر و بنا به شرایط تغییر کند. آن روز که دکتر شریعتی با تفسیر، نوع خاصی از حج را پیشنهاد می کرد شرایط متفاوت بود؛ شاید امروز دیگر هیچ نوعی از آن را تا رسیدن به وحدت معنوی و پذیرش قلبی ایرانیان در میان اعراب مسلمان پیشنهاد نمی داد. البته حقیقت آن است که هزاران سال اعراب تحت سروری ایران بودند و حالا که مثلا به آقایی رسیدند قصد تحقیر اربابان تاریخی خود را دارند. اما یادمان باشد که بخش عظیمی از سرمایه توریسم مذهبی عربستان از طریق ایران تامین می شود. ایرانی که اغلب مردم آن زیر خط فقر و بسیاری از جوانان آن در بیکاری مطلق به سر می برند. امروز روزیست که دکتر شریعتی در مورد آن می گوید: " اکنون بیاموز که حج به کعبه رفتن نیست، از کعبه رفتن است."