چنانچه مدیر روابط عمومی علاوه بر سایر توانمندی ها که پیش از این گفته شد، از اعتماد به نفس و شهامت نیز برخوردار باشد، جریان ارتباطی بین وی و مدیر ارشد سازمان می تواند کارآمد و اثر بخش باشد و قادر است در برابر اشتباهات احتمالی مدیر یا بخش های مختلف سازمان، به موقع واکنش مناسب داشته باشد و با روشنگری و ارایه مشاوره های کارشناسی، مدیران ذیربط را برای رفع کاستی ها متقاعد نماید، در غیر این صورت ناچار است به اطاعت بی چون و چرا از اوامر سازمانی و مدیر مافوق و سایر مدیران بپردازد و نسبت به افکار عمومی و مردم به صورت انفعالی برخورد نماید و تنها در جاهایی که مدیران مایل باشند به پاسخگویی و اطلاع رسانی بپردازد.
در چنین حالتی نه تنها رضایت و متقاعد سازی مشتریان و ارباب روجوع و رسیدن به تفاهم با مردم مورد توجه روابط عمومی قرار نمی گیرد، بلکه تنها آن چه مهم به نظر می رسد جلب رضایت مدیر متبوع و تلاش برای حفظ موقعیت سازمانی است. اگر مدیر موافقت داشت یا فرمان داد، اقدام به فعالیتی در زمینه پاسخ به افکار عمومی صورت می گیرد و در غیر این صورت روابط عمومی واکنشی نسبت به رویدادهای پیرامونی و وظایف اساسی خویش نخواهد داشت!