عادت 1 : عامل باشید
آنچه شما امروز هستید به دلیل انتخابهای دیروز شما بوده است . پس می توانید امروز دیگر گونه انتخاب کنید . مشکلاتی که با آنها روبرو می شویم در یکی از طبقه بندیهای زیر قرار دارد :
1- کنترل مستقیم ( مشکلاتی که به رفتار خودمان مربوط می شود )
2- کنترل غیر مستقیم ( مشکلاتی که به دیگران مربوط می شود)
3- عدم کنترل ( مشکلاتی که نمی توانیم کاری درباره شان بکنیم مانند واقعیتهای مربوط به گذشته یا وضعیت خود )
مشکلات مربوط به کنترل مستقیم را می توان از طریق تغییر دادن عادتهای خود حل کرد که به عادتهای 1 و 2 و 3 مربوط می شود.
مشکلات مربوط به کنترل غیر مستقیم را می توان از طریق تغییر دادن شیوه ها نفوذ خود حل کرد که به پیروزیهای عمومی یا عادات 4 و 5 و 6 مربوط می شود .
مشکلات مربوط به عدم کنترل را می توان با زیستن مسالمت آمیز با آنها حل کرد .
پس حلقه نفوذ خود را گسترش دهید .
تعهداتی کوچک را ایجاد و آنها را حفظ کنید . الگو باشید نه منتقد . بخشی از راه حل باشید نه بخشی از مشکل . در مورد هر کاری حلقه نفوذتان را برای حل مشکل مشخص کنید و آن گام بردارید .
عادت 2 : ذهنا از پایان آغاز کنید
یعنی به روشنی مقصدتان را بشناسید . مثلا اگر فردا تشییع جنازه شما باشد و شما ناظر بر آن دوست دارید افرادی که شما را می شناسند درباره شما چه بگویند و از شما چگونه یاد کنند ؟ ( در مقام همسر ، در مقام دوست ، در مقام همکار ، در مقام رئیس ، در مقام ... )
مدیریت یعنی درست انجام دادن امور . رهبری یعنی انجام دادن امور درست .
شما باید کانون توجهتان اصول باشد نه کار نه تملک نه تفریح نه دوست نه دشمن نه مسجد نه خود نه همسر نه خانواده نه پول . اصول را فدای موارد دیگر نکنید چرا که در نهایت احساس خوشبختی نخواهید کرد .
پس شعار رسالت شخصی خود را بنویسید .
عادت 3 : نخست امور نخست را قرار دهید
چه کاری برای موفقیتان بسیار مهم است ولی به آن نمی پردازید ؟
هشتاد درصد نتایج حاصل بیست درصد از کار و فعالیت است .
چهار نوع فعالیت وجود دارد :
1- کارهای ضروری و اضطراری ( مثل بهرانها )
2- کارهای ضروری و غیر اضطراری ( شناخت فرصتها – برنامه ریزی )
3- کارهای غیر ضروری و اضطراری ( جلسات بی مورد – تلفنها )
4- کارهای غیر ضروری و غیر اضطراری ( اتلاف وقت – تلویزیون – کارهای پیش پا افتاده )
افراد موفق کسانی هستند که به امور دوم می پردازند . آنها هرگز مسایل را مورد توجه قرار نمی دهند بلکه ذهن را به فرصتها و راه حلها معطوف می دارند .
نه گفتن به فعالیتهای دیگر مایه ای ندارد . بعضی کارها را به دیگران واگذار کنید .
پس اوقات خود را به صورت هفتگی برنامه ریزی کنید .
عادت 4 : برنده / برنده بیاندیشید
شش برداشت در مناسبات انسانی وجود دارد
1- برنده / برنده
2- برنده / بازنده
3- بازنده / برنده
4- بازنده / بازنده
5- برنده
6- برنده / برنده یا صرف نظر
برنده / برنده در تمام جنبه های ارتباطی در صدد جذب منافع دو جانبه است .
این سوال که چه کسی در زندگی مشترک شما برنده است ؟ پرسش مسخره ای بیش نیست . اگر هر دو نفر برنده نباشید ، هر دو بازنده اید .
هرگز نباید در شرکتی که همه برای دستیابی به موفقیت نیاز به همکاری دارند بین همکاران رقابت برنده / بازنده برقرار شود .
عادت 5 : نخست بخواهید بفهمید ، آنگاه جویای تفاهم باشید .
اغلب مردم با نیت پاسخ دادن ، به سخنان دیگران گوش می کنند و نه اینکه قصد درک آن را داشته باشند . همچنین عقاید ، احساسات و داوریهای خود را دخیل کرده و برای پاسخ به یکی از چهار روش زیر توسل می جوییم :
1- ارزیابی : موافق انجام کاری یا مخالف
2- بازجویی : سوال پیچ کردن مخاطب
3- تحمیل پند و اندرز : نصایح حکیمانه خود را بر دیگران تحمیل می کنیم
4- تعبیر و تفسیر : رفتار و انگیزه های دیگران را بر حسب رفتار و انگیزه های خود می سنجیم
در بسیاری از مواقع برای تغییر وضعیت فرد نیازی به پند و اندرز و توصیه نیست . غالب مردم پس از اینکه مجالی برای ابراز احساسات بیابند مسائل خود را می شکافند و در نتیجه راه حلها خود آشکار می شوند .
عادت 6 : نیروی جمعی ایجاد کنید
برآیند نیروی جمعی از جمع تک تک نیروها بیشتر است .
بها دادن به تفاوتها ( تفاوتهای ذهنی ، احساسی و روانی ) جوهره کار تیمی است .
عادت 7 : اره را تیز کنید
گاه که به عواقب عظیم ناشی از چیزهای کوچک می اندیشیم ، به این نتیجه می رسیم که اصولا هیچ چیز حقیری وجود ندارد .
گاه دست از کار بکشید و در گفتار و رفتارمان درنگ و تامل کنیم . بازسازی باید در چهار بعد صورت گیرد :
1- جسمانی ( ورزش ، تغذیه ، کنترل فشارها )
2- ذهنی ( مطالعه ، تجسم ، برنامه ریزی ، نوشتن )
3- معنوی ( تعیین ارزشها ، تعهد ، مطالعه و نیایش )
4- عاطفی اجتماعی ( خدمت ، همدلی ، روحیه تیمی ، امنیت باطنی )
نباید از اکتشاف باز ایستیم و غایت همه اکتشافهایمان رسیدن به همانجایی خواهد بود که از آن آغاز کرده ایم ، تا برای نخستین بار همان جا را بشناسیم