تایلنول
تایلنول نمونه ای کلاسیک از برنامه ریزی و عملکرد اجرایی بحرانی خوب است. در سال 1982، قرص های مسموم تایلنول منجر به هفت مورد مرگ شد. وقتی اخباری مبنی بر اینکه شخصی رد قرص های تایلنول دست برده و در نتیجه، چند نفر جان باخته بودند، در اخبار عصر گاهی پخش شد و نیز در صصفحات اول مطبوعات به چاپ رسید، جانسون اند جانسون، فورا با جمع کردن این محصول از تمام فروشگاه ها، که ارزشی معادل 100 میلیون دلار داشت، ظرفمدت یک روز، عکس العمل نشان داد.
این روابط عمومی، ساده ولی قدرتمند بود: جانسون اند جانسون کار درستی انجام داد. این شرکت، عمدا یا سهوا (از روی اشتباه یا تصادف) به کسی صدمه نزده بود؛ شخصی در محصولات آن دست برده بود. این اتفاق می توانست برای هر تولید کننده بیفتد که محصولات خود را در داروخانه ها و خواربارفروشی ها به فروش می رساند. ولی جی اند جی به جای اینکه برای دفاع از خود، به این نکته اشاره کند، روی حل این مشکل تمرکز کرد و گناه این اتفاق را به گردن دیگری نینداخت.
این شرکت، در تمام مدت بحران، برای پاسخ به سوالات و فراهم آوردن اطلاعات، در دسترس رسانه ها بود و از نظرخواهی های عمومی روزانه استفاده می کرد که عکس العمل عموم را بسنجد و راهکار ارتباطی خود را مطابق آن تنظیم کند.
جی اند جی دیگر تایلنول را روانه بازار نکرد، تا زمانی که بطری جدیدی برای آن طراحی کردند که هر گونه دست بردن را در آن غیر ممکن می کرد. وقتی این ظرف جدید آماده شد، جی اند جی تایلنول را از طریق برنامه تبلیغاتی رسانه ای اساسی دوباره روانه بازار کرد که شامل هم اندیشی از راه دور با شرکت 30 شهر بود. در طول یک سال، تایلنول مجددا 70 درصد بازار را به دست گرفت.
برگرفته از کتاب روابط عمومی به زبان آدمیزاد، باب بلای، اریک یاوربوم