چند دیدگاه دکتر شریعتی از کتاب علی حقیقتی بر گونه اساطیر و سخنرانی های ارشاد:
دیدگاه نخست
علی حقیقتی بر گونه اساطیر
دکتر شریعتی در مورد تفاوت سبک رهبری علی (ع) با سایر رهبران معتقد است: همه رهبران اول انقلابی اند و بعد محافظه کار می شوند اما علی (ع) اول محافظه کار بود و بعد از به قدرت رسیدن تا زمان شهادت انقلابی.
از نظر وی زندگی علی (ع) مشتمل سه دوره است :
1- یار پیامبر در مکتب سازی دوره استقرار در مکه که بیشتر مرحله فردسازی بوده است. 2- یار پیامبر در ساختن یک جامعه اسلامی در مدینه که این نقش جامعه سازی است. 3- مرحله ای که به قدرت می رسد و عدالت ساز است و در راه این ساختار از همه چیزیش حتی از آینده فرزندانش نیز مایه می گذارد.
نتیجه ای که از این سه دوره زندگی علی (ع) می توان گرفت این است: علی یعنی انسان ساز، جامعه ساز، عدالت گستر و این یعنی بهترین روش برای زندگی فردی و اجتماعی در جهت بهبود وضعیت انسانیت و استقرار عدالت.
تهاجم فرهنگی
تهاجم فرهنگی ریشه اقتصای دارد و با توجه به این گفته دکتر شریعتی به این نکته پی می بریم که در واقع با همه پیشرفت ها، تمامی تلاش بشر متمدن امروز نیز مانند انسان بدوی ریشه در مسایل اقتصادی دارد و این یعنی بر مدار صفر چرخیدن.
برای مثال دکتر شریعتی موضوع لوازم آرایشی را می کند و در این باره می افزاید: اروپا از قرن 15 صنعتی شد است و در قرن 18 تولیدات خود را چنان افزایش داده است که در حریم مرزهای خود دیگر مشتری ندارد و باید آسیا و آفریقا را مصرف کننده کالاهای خود کند. در این میان زن آسیایی یا افریقایی همچنان از زینت ها و آرایش های سنتی استفاده می کند. پس ابتدا سعی می شود که فرهنگ او تغییر پیدا کند تا زمینه برای استفاده این کالای نامناسب با شرایط زندگی و فرهنگ او فراهم شود. این موضوع در مورد اتومبیل یا هر کالای وارداتی جدیدی صدق می کند. این شرکت ها تا حدی نیاز به این موضوع دارند که از جامعه شناسان برای بازاریابی استفاده می کنند. و در سطوح کلان حتی دولت مردان سیاسی نیز وارد عرصه می شوند. پس بحث تهاجم فرهنگی به ظاهر یک بحث سیاسی اما در باطن همان موضوع پیچیده اقتصاد را در بر می گیرد که ریشه جنگ ها و فسادهای بسیاری است و زنگ و بوی سیاسی دارد.
آینده علم
این بخش به دیدگاه دکتر شریعتی در مورد آینده علم می پردازد و عقیده او بر این است که اولا تاریخ یک موضوع صرفا مربوط به گذشته نیست بلکه بستری است که مدام در جریان است و می توان گفت که بعضی مسایل تکراری را می توان با استناد به آن پیش بینی کرد. مثلا در قرون وسطی دانشمندانی مانند گالیله که دانش صرفا علمی داشتند نخبه بودند و علمای دین روشنفکر. ولی در حدود قرن 18 در روشنفکران، تفکر علمی جدای از مذهب شکل گرفت و اکنون زمان نخبه های مذهبی فوق علمی است. یعنی آنان که دین را مانند تاریخ موضوعی مربوط به گذشته نمی دانند بلکه آن را مجموعه قوانینی برای زندگی در همه زمان ها می دانند و این مذهب با مذهبی که به ارث می بریم متفاوت است. در این حالت انسانی که به این درجه می رسد که مذهب موروثی را بدور می اندازد و حتی برای مدتی نسبت به دین بی اعتقاد می شود و سپس از ابتدا با تعقل و تفسیرها منطقی، دین و شخصیت های دینی را می شناسد. مثلا علی را به گونه ای می شناسد که می فهمد این علی به چه دردی در جامعه امروز می خورد(این درست شبیه کاری است که پدر دکتر انجام دادند و تفسیر نوین قرآن را بر مبنای شرایط و وقایع روز – حتی مسایل سیاسی- تالیف کردند) . به طور کلی از نظر دکتر چنین افرادی روشنفکران نسل آینده را تشکیل می دهند.
دکتر شریعتی بحثی زیبا در مورد تشیع علوی و صفوی دارد و به مقایسه این دو می پردازد و عمیق بودن و منطقی بودن اعتقاد راستین را از ویژگی های تشیع علوی بر می شمارد. و به اعتقاد او، این که علی (ع) است که اهل سنت است و سنت پیامبر را حفظ می کند نه عمر که سعی در تحریف آن داشته است و حتی این اصطلاح نام اهل سنت نهادن بر پیروان خلفا را رد می کند...