سید حسن حسینی شاعر ، مترجم ومحقق در جهان کوچک ما کوتاه زیست.تقریبا چهل وهشت سال. آنچه در همه آثار باز مانده از حسینی مهم است خلاقیت وکشف مستمر ومدامی است که انگار او در سراسر زندگی اش لحظه ای از دقت و توجه در جزء به جزء هستی ،باز نا ایستاده. بر همین اساس با صراحت وقاطعیت می توان گفت: تمام شعرهای سید حسن حسینی ،مبتنی بر کشفی و نکته ای وحرف وپیامی است که برای ما به ارمغان آورده است.
قطعه شهدا
بغض در میان راه _در کویر تفته گلوی من _ ساقه ای شکسته بود
گفتم این سخنوران که بی صدا غنوده اند وه چه خوب و خواندنی سروده اند قطعه ای بلیغو ناب جاودان سروده ای به رنگ عشق وآفتاب قطعه ای که هیچ شاعری نگفت بهترین ترانه ای که گوش آسمان شنفت جان من نثار شان آفتاب شعر من همواره سایه سارشان !
گفت-باتبسمی به رنگ غم –
(بهترین و برترین سروده زمانه است شعر ماندگارشان ، قطعه بهارشان ! این زمان دیده از نگاه و لب ز گفت وگو بسته اند اگر چه باز بر لب خموششان ترانه است :اشک را مجال های و هو مده گوش کن به چشم خود!
در مسیر بادهای نوحه گر بی امان به سوی جبهه می وزد پرچم مزارشان ) گفت و بغض من شکست.
به یاد دایی خوب و فدا کارم که سالگرده شهادتش بود .