معرفی یک کتاب؛ پدر، مادر ما متهمیم
پدر، مادر ما متهمیم یکی دیگر از آثار شیوا و روان خورشید مزینان استاد شهید دکتر شریعتی و مشتمل بر دو بخش است.
بخش اول از زبان دختری امروزی و مذهب گریز با خانواده ای مذهبی و مرتجع و بخش دوم از زبان دکتر شریعتی؛ به بیان این نکته اساسی می پردازد که میان نگرش روشنفکر ضد دین و مذهبی مرتجع نسبت به دین تفاوتی وجود ندارد.
روشنفکر ضد دین، اسلام را به همان اندازه اشتباه فهمیده که از دین زده شده و گرنه روشنفکری که اسلام را به درستی بررسی کرده باشد می داند نه تنها طرفدار سکوت در برابر استعمار و استثمار نیست بلکه به مبارزه با آن نیز می پردازد و نماد چنین دین و مذهبی پیامبری مسلح چون محمد (ص) است و جانشینانی چون علی (ع) و حسین (ع).
خلاف نظر بسیاری روشنفکران از خود بیگانه - بظاهر خودی- تشیع بیش از سایر مذاهب اسلام مظهر مبارزه با استحمار است. در این مذهب کربلا نماد مبارزه با استعمار و استبداد و علی (ع) مظهر همان عدلی است که تنها در اصول شیعه آمده و مظهر مبارزه با استثمار نیز، در نتیجه امامت نیز بطور کلی سمبل مبارزه با استحمار می شود.
پس اطلاعات روشنفکر ضد دین به اندازه مذهبی مرتجع ناقص و تحریف شده است. اما در این میان دکتر شریعتی خود را انسانی تنها، با نگاهی متفاوت می یابد. وی در دین مطالعات جامعه شناسانه دارد و با چنین رویکردی، در آن دوره پدیده ای نو و انقلابی – پس از سال ها جدایی علم و مذهب – بنام روشنفکری دینی را رقم زد. او نسلی را تربیت کرد که به گفته ایشان نسل آینده نخبگان خواهند بود و موجی را پدید می آورند که موج سکولار پای گرفته از دوران رنسانس – در برابر مظالم استحماری کلیسا- را با خود خواهد برد.
چنین نگرشی در آن زمان موجب طرد وی از هر دو جامعه مورد بحث شد. دو جامعه قدرتمند که اولی از طریق انتشارات، کرسی های دانشگاه و روزنامه، کتب، مقالات و ... و دومی با منبر، مسجد و تکیه با وی مبارزه می کردند. به طور کلی در اثر مخالفت های دو قشر مذهبی و روشنفکر دکتر شریعتی از طرفی به مرتجع بودن و از طرفی به نوکر استعمار و سنی و غرب زده بودن متهم می شد.
در دوران مبارزات گسترده سید جمال نیز استعمار هیچ گاه بصورت مستقیم با وی وارد مبارزه نشد ولی باعث شد که حاسدان دینی به وی تهمت بهاییت و سنی گری و حتی نامسلمانی بزنند و برنامه ها به گونه ای پیش می رفت و می رود که نهایتا اسلام به دست مسلمانان تخریب شود. و این مصداق "یکی بر سر شاخ بن می برید" است.
یک اصل در جامعه شناسی تبلیغات می گوید: " برای تخریب یک پدیده لازم نیست با آن مبارزه شود. فقط کافیست برایش تبلیغات بدی داشته باشیم."
در مورد تشیع این برنامه به این صورت پیش رفت که استعمارگران دریافتند با انفصال کامل امامت و عدل و حقایقی چون واقعه کربلا از تشیعه، شیعیان زودتر از خواب بر می خیزند اما حضور این اصول به صورت تحریف شده به نفع استعمار و استثمار است و از طریق استحمار نیروهای به ظاهر مذهبی خوابی عمیق را برای جامعه اسلامی و به خصوص شیعیان رقم خواهد زد و با تکیه بر همین اصل تشیع علوی را از مسلمین گرفتند و باز هم همان تشیعه را به آنان بازگرداندند اما به صورتی تهی، بی مصرف و آسیب زا و در قالب تشیع صفوی. (سمانه جعفری- 31/1/85)