در آستانه انتخابات نیازی را که می توان در جامعه جهت ارسال اطلاعات بصورت شفاف در اختیار جامعه قرار داد را حس می کنیم و کسانی می توانند این مسوولیت را بر عهده بگیرند که در این زمینه متخصص باشند و کسانی نیستند بجزء روابط عمومی ها، روابط عمومی سیاسی به عنوان یک شاخه در دانش و حرفه روابط عمومی قرن بیست و یکم دارای اهمیت بسیاری است، لذا می توان در اینجا به اهداف مهم ذیل اشاره کرد:
روابط عمومی سیاسی و انتخابات در ایران :
روابط عمومی مدون و برنامه ریزی شده یکی از ابزارهای قوی مدیریت افکار است. اما آنچه در رفتارهای اکثر کاندیداهای انتخاباتی به چشم می خورد بی توجهی آشکار به سازمان روابط عمومی سیاسی در عرصه انتخابات است. آشنایان به کارکردهای روابط عمومی می دانند که روابط عمومی سیاسی از سویی در جستجوی تغییرات در افکار عمومی و نحوه برخورد با مسایل انتخاباتی و فعالیتها و کنش های روزنامه نگاری است و از دیگر سوی در قبال حوادث و رخدادهایی که به شکل بالقوه برای سازمان و فرد کاندیدا نتایج منفی به همراه دارد و توان آن را با محدودیت مواجه می سازد عکس العمل نشان می دهد.
آنچه در محتوای پیامهای انتخاباتی اغلب کاندیداها مشاهده می شود حکایت از غیرحرفه ای بودن مسئولان ستادها و عدم آشنایی آنان به اصول ارتباطات و روابط عمومی دارد. به جز معدود شعارهای انتخاباتی که مقداری نزدیک به نیازها و مطالبات افکار عمومی است بقیه انگار شاعرند و شعری سروده اند غافل از اینکه افکار عمومی که در کشور پهناو ایران نیز از لایه ها و قشربندی متعدد و متنوعی تشکیل شده با این پیامها شعر مانند، نه تنها جذب نمی شود بلکه سردرگم تر نیز می شود. واژه های عشق، هوای تازه، فکر نو، هویت و ... از این جمله اند. به نظر می رسد غالب ستادهای انتخاباتی تنها وظیفه انتشار چند پوستر، بروشور و برپایی سخنرانی و تهیه فیلم و شرکت در برنامه های تلویزیونی در حوزه تبلیغات، کار دیگری بر عهده نداشته اند.
مراد از طرح این موضوع طرح این سئوال است که ستادهای انتخاباتی کاندیداها تا چه اندازه با افکار عمومی در سطح گسترده آشنایی دارند؟ چه اندازه به تحقیقات افکار عمومی مبادرت کرده و تا چه اندازه ای نیازهای مخاطبانشان را می شناسند؟ آیا با مطالبات ملت ایران از نگاه علمی آشنایی دارند؟ آیا از قبل برنامه ریزی علمی جهت ورود به حوزه افکار عمومی به عمل آورده اند؟ آیا از مدیران روابط عمومی آشنا به حوزه های ارتباطات بهره جسته یا با آنها مشورت کرده اند؟ آیا متناسب با ترکیب جمعیتی قومی، جنسی، سنی، مذهبی، تحصیلی و جغرافیایی و ... به ارائه برنامه پرداخته اند؟ آیا شعارها با علم به موارد فوق الذکر ارائه شده؟ و...
در هر حال نتیجه بعمل آمده است که در پیامها و شعارهای اکثر کاندیدادها در ایران اثری از توجه به افکار عمومی و نیازهای مردم در سطح کشور دیده نمی شود. در حقیقت فقدان روابط عمومی سیاسی در کشور کاملاً مشهود است. ستادهای انتخاباتی نقش کانونهای تبلیغاتی و مجری فعالیتهای انتشاراتی را به عهده گرفته اند که البته جا دارد کاندیداها از سازمان و ساختار تشکیلاتی روابط عمومی در ستادهای انتخاباتی بهره مند می شدند و از فنون و تکنیک های روابط عمومی در معرفی برنامه های خود استفاده لازم را به عمل می آوردند.
ادامه دارد...
منبع:
http://mazarnews.blogfa.com/post-68.aspx