سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
روابط عمومی به زبان آدمیزاد
این تارنما میعادگاهی است برای تمامی علاقمندان به مباحث روابط عمومی، مدیریت، خلاقیت، راهکارهای کسب موفقیت، کارآفرینی و ...؛ اگر ارایه کننده کالا و خدمات هستید، اگر وبلاگ نویسید یا به هر روش دیگری به اشاعه افکار خود می پردازید سری به ما بزنید: کلیه افراد علاقمند می توانند در یک دوره یک ماهه آزمایشی با وبلاگ "روابط عمومی به زبان آدمیزاد" (مهر 84) همکاری نمایند در صورت احراز شرایط با ما خواهید ماند. افراد غیر فعال و یا فعال در زمینه غیر مرتبط حذف خواهند شد.
نویسندگان وبلاگ
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 4606
بازدید دیروز : 2075
کل بازدید : 660321
کل یادداشتها ها : 350
خبر مایه

موسیقی


طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز

بیش از سه سال است که SMS یا همان پیامک بصورت تبلیغاتی در ایران متولد شده و این پدیده جدید در تبلیغات فصلی نو را در تاثیرگذاری بر مردم آغاز کرده است.

قصه از آنجا شروع شد که سه شرکت ارایه دهنده خدمات SMS با سرشماری های 1000، 2000، 3000 با مراجعه به روابط ها سفارش ارسال های تبلیغاتی را دریافت کرده به یکباره میلیون ها SMS روی تلفن همراه مردم ظاهر می شد که از این میان SMS بانک ها بسیار بیشتر بود.

اما سوال اینجاست که چرا باید از SMS استفاده کرد و اساسا مزایا و معایب استفاده از این رسانه برای تبلیغات و تاثیرگذاری چیست؟

در جواب می توان بطور خلاصه محاسن این رسانه را این طور برشمارد:

1-     ارزان بودن آن در تناسب با تعداد بازدیدکننده

2-     سهل الوصول بودن و در دسترس بودن: در دقیقه 90 تصمیم گیری مدیران ارشد زمانی که چند ساعتی به یک مناسبت بیشتر نمانده و نه آگهی روزنامه، رادیو تلویزیون، بیل بورد و نه هیچ رسانه دیگری امکان آماده شدن و اجرا را نخواهد داشت.

3-     ساده بودن آن از لحاظ آماده سازی محتوا-آماده سازی متن یک SMS در یک دقیقه.

4-     قدرت بی نهایت آن در پوشش دهی در سطح ملی در یکروز در مقایسه با دیگر رسانه ها.

5-     قابلیت تطبیق با هر بودجه تبلیغاتی از یک هزار تومان تا ده میلیارد تومان: شما می توانید با یکهزارتومان، قریب یکصد نفر را تحت تاثیر تبلیغ خود قرار دهید و مطمئن باشید که نزدیک به 70% آن افراد آگهی شما را خواهند دید در صورتیکه با یک هزار تومان نه می توان آگهی روزنامه داد و نه حتی پیک های در منزل.

ادامه دارد...

منبع کتابچه چهارمین جشنواره انتشارات روابط عمومی های کشور سال 1387


  

باید گفت بیشتر مهارت ها در اثر تعلیم و تربیت پیشرفته می شود و احتمال دارد که این موضوع حداقل برای بعضی از مهارت های هوش هیجانی صحیح باشد.

مهارتهای هوش هیجانی در منزل و با تعامل خوب والد و کودک شروع می شود. والدین به کودکان یاد می دهند که هیجانهای خود را تشخیص داده و آنها را نامگذاری کنند. به عنوان نمونه، من الان ناراحت هستم، خوشحالم، عصبانی ام. پس وقتی از رفتار برادرش شکایت می کند و می گوید من از او متنفرم، می توان جمله او را این گونه بازگویی کرد: به نظر می رسد رفتار برادرت خیلی تو را عصبانی کرده، هم نشان داده اید که احساس کودک خود را درک کرده اید و هم الگوی مناسبی برای بیان احساسات فراهم ساخته اید.
یکی دیگر از راه های پیشنهادی برای پرورش هوش هیجانی، ایجاد یک محیط امن عاطفی است به گونه ای که کودکان بتوانند با آزادی و امنیت خاطر درباره احساساتشان با والدین گفت وگو کنند. پس باید به آنها نشان داد که به احساسات آنها توجه شده و نظریات آنها با صبر و حوصله شنیده می شود. حتی اگر نظریات کودکان مورد قبول والدین نیست بهتر است با استدلال خواهی آنها را توجیه کنند و در مواردی که آسیب کودک را مورد حمله قرار می دهد بهتر است به جای این که بگویند «بالاخره خودت را به کشتن می دهی» این عبارت را بگویید «من می ترسم به خودت آسیب برسانی» . و اگر اشتباهی از جانب والدین رخ داد باید از کودکان عذرخواهی کنند تا عملاً آموخته باشند که پذیرش اشتباهات و احساس تأسف امری طبیعی است.

عدم رعایت این موارد و عدم ابراز ناراحتی و حتی خشم توسط والدین ممکن است باعث شود بعضی اوقات کودکان دچار اختلالاتی شوند که در آن از احساسات خود دور شوند یا در درک احساسات با سوء تفاهم روبه رو شوند.

http://www.fekreno.org/ARFEK84.HTM


  

هوش  هیجانی  بنا به نظر «بار-اون » 5 مولفه  به شرح زیر دارد  که 15  عامل  در آن موثر هستند.افراد  تعداد بیشتری از این مولفه ها را در خود بیابند هوش  هیجانی بالاتری  دارند.

1-مهارتهای درون فردی شامل:

خودآگاهی هیجانی (بازشناسی و فهم احساسات خود)

جرأت (ابراز احساسات،  عقاید،  تفکرات و دفاع از حقوق شخصی به شیوه ای سازنده)

خودتنظیمی (آگاهی، فهم،  پذیرش و احترام به خویش)

خودشکوفایی (تحقق بخشیدن به استعدادهای بالقوه خویشتن)

استقلال (خودفرمانی و خودکنترلی در تفکر و عمل شخصی و رهایی از وابستگی هیجانی)

2-مهارتهای میان فردی شامل:

روابط میان فردی (آگاهی، فهم و درک احساسات دیگران، ایجاد و حفظ روابط رضایت بخش دو جانبه که به صورت نزدیکی هیجانی و وابستگی مشخص می شود)

تعهد اجتماعی(عضو مؤثر و سازنده گروه اجتماعی خود بودن، نشان دادن خود به عنوان یک شریک خوب)

همدلی(توان آگاهی از احساسات دیگران، درک احساسات و تحسین آنها)

3-سازگاری شامل:

مسأله گشایی(تشخیص و تعریف مسائل، همچنین ایجاد راه کارهای مؤثر)

آزمون واقعیت(ارزیابی مطابقت میان آنچه به طور ذهنی و آنچه به طور عینی، تجربه می شود)

انعطاف پذیری(تنظیم هیجان، تفکر و رفتار به هنگام تغییر موقعیت و شرایط)

4-کنترل استرس شامل:

توانایی تحمل استرس(مقاومت در برابر وقایع نامطلوب و موقعیت های استرس زا)

کنترل تکانه(ایستادگی در مقابل تکانه یا انکار تکانه)

5-خلق عمومی شامل:

شادی(احساس رضایت از خویشتن، شاد کردن خود و دیگران)

خوشبینی(نگاه به جنبه های روشن زندگی و حفظ نگرش مثبت حتی در مواجهه با ناملایمات)


  

ه) فهمیدن هیجان‌های دیگران

تا چه اندازه هیجان‌های دیگران را درک می‌کنم. اگر هیجان‌های دیگران را درک نکنم با ذهن عقلی آنها ارتباط برقرار می‌کنیم، از ذهن تجربی آنها آگاه نیستیم شکست می‌خوریم.

روش‌های فهمیدن هیجان‌های دیگران:

الف) استفاده از مهارت‌های گوش دادن؛ همواره یک سری مسائل ما را از گوش دادن باز می‌دارد. برخی از آنها عبارتند از:

1. قبل از این که حرف طرف تمام شود، ما شروع می‌کنیم به قضاوت؛ مثلاً به محض شنیدن کلمه ژاپن ذهن ما درگیر کلیت‌هایی می‌شود که از قبل درباره ژاپن می‌دانیم.

2. کلیشه‌ای برخورد کردن؛

3. گوش کردن بدون هم­دلی؛ سومین عاملی که مانع استفاده از مهارت‌های گوش دادن می‌شود، گوش کردن بدون هم­دلی است. مثال ملانصرالدین و سه شاکی و بعد خانم او. گفت تو هم درست می‌گویی. تبیین روان شناختی‌اش این است که او با ذهن عقلی به قضیه نگاه می‌کرد، ولی این با ذهن تجربی به قضیه نگاه می‌کرد.

4. گوش کردن تمرینی و تکراری؛ افراد در میزگردها ژست گوش دادن را می‌گیرند، ولی در واقع در فکر حرف­هایی هستند که باید مطرح کنند.

5. تورم خود.

ب) در بحث‌های آموزشی گلمن و دیگران برای آگاهی هیجان‌های دیگران توصیه‌هایی شده:

همه کارها را کنار بگذاریم و فقط به او گوش دهیم؛

شناسایی هیجان‌های مربوط به آن کلمات؛

هم به محتوا گوش ‌دهد و توجه ‌کند و هم به رابطه؛

تکرار کلمات فرد در ذهن خود و ساختن پرسش بر اساس آن کلمات؛

توجه به آثار غیر کلامی نیز در فهم هیجان‌های دیگران مؤثر است. مثال: می‌توانی آخر هفته جای من بمانی؟ می‌توانم ولی می‌بینم لب‌هایش می‌پرد این نشان می‌دهد که راضی نیست و احساس مثبت ندارد نسبت به این موضوع؛

هم‌چنین درک هیجان‌های دیگران تا حدود زیادی به شایستگی‌های ما بستگی دارد. شایستگی از نظر گلمن بر دو نوع است:

شایستگی‌های شخصی: چگونه خودمان را مدیریت کنیم؟

شایستگی‌های اجتماعی: چگونه دیگران را مدیریت کنیم؟

شایستگی‌های شخصی:

آگاهی خود؛ گلمن می‌گوید برای آن­که خودمان را مدیریت کنیم، باید خودمان را بشناسیم. آگاهی حالات خود امکانات خود زمینه‌های شهودی خود.

آگاهی هیجانی؛

ارزیابی دقیق از خود؛

تعدیل و کنترل خود: مدیریت هیجان مدیریت امکانات درونی

اعتماد به خود؛

پذیرش مسئولیت فرد نسبت به خود؛

انطباق و سازگاری؛ انعطاف پذیرش سبک‌های متفاوت از سوی دیگران.

ابتکار عمل؛

انگیزش؛ مثلاً سائق موفقیت.

تعهد؛

خوش­ بینی و امیدواری؛

شایستگی‌های اجتماعی:

هم­دلی؛ آگاهی نسبت به هیجان‌ها نیازها و دغدغه‌های اطرافیان است.

نفوذ؛

مدیریت تضاد؛ حمله کردن به مشکل به جای فرد.

ارتباطات؛

رهبری همراه با چشم انداز؛

میثاق سازی در افراد.

منبع کلیه مطالب جایگاه هوش هیجانی در روانشناسی:‏

http://www.daeh.org/content/view/144/811/


  

ب) مدیریت هیجان‌ها

هر فردی یک سری ارزش‌های هسته‌ای دارد. باورها، ارزش‌ها و ... مثال: فردی می‌رود سوئیس با افرادی مذاکره کند؛ طرف مقابل نیز ارزش‌های هسته دارد. در عمل شاید متوجه رفتارهایی از او شویم که با ارزش‌های ما سازگار نیست. احتمال دارد دچار خشم شویم. اگر از هیجان‌های خود آگاهی داشته باشیم و بدانیم که هدف اصلی ما تغییر دادن و کنترل خشم نیست بلکه برای موضوع دیگری آمده‌ایم، می‌توانیم تحمل کنیم.

ج) بیان هیجان‌ها

تا چه اندازه می‌توانم هیجان‌های خود را بیان کنم. تحقیقات نشان داده که اگر روزی ده دقیقه بتوانیم هیجان‌های خود را بیان کنیم، در سلامتی ما مؤثر است و عدم آن موجب استرس می‌شود.

در بخش بیان هیجان سه نوع رفتار مطرح می‌شود:

الف) رفتار انفعالی

یعنی کتمان هیجان. در این حالت فرد هیجان را انکار می‌کند. اگر کسی را ساعت 7 دعوت کنیم ساعت 9 بیاید به صاحب خانه چه حالتی رخ می‌دهد؟ اگر بگوید بفرمایید شام و هیجان خود را کتمان کند، این موجب مشکلات درون فردی می‌شود و در روابط بین فردی نیز مشکل ایجاد می‌کند.

ب) رفتار تهاجمی

دفعة آخر من بود که شما را دعوت کردم. رفتار تهاجمی به رفتار تدافعی طرف مقابل منجر می‌شود. تحقیق شده هر وقت روی مشکل متمرکز شویم بهتر است و هر وقت فرد را مورد حمله قرار دهیم، موجب دفاع و مقاومت طرف می‌شود.

هم رفتار انفعالی و هم رفتار تهاجمی از ویژگی هوش هیجانی نیست.

ج) رفتار بیانگر

من ممنون می‌شدم اگر یک زنگ می‌زدید که دیر تشریف می‌آورید. این با مشکل درگیر می‌شود نه با فرد. رفتار بیانگر بهتر است.

تذکر: در هر قضیه و موضوعی یکی از این سه نوع رفتار هیجانی را نشان می‌دهیم. اولی و دومی نیاز به آموزش ندارد. طبیعی است هوش هیجانی روی الگوی سوم متمرکز شود.

بیان هیجان بسیار مهم است، به خصوص هیجان‌های مثبت. در روایات هم به این موضوع اشاره شده است: ابراز محبت به دوستان، خانواده و اهل بیت. در بدن انسان افسرده سروتنین پایین می‌آید. وقتی به کسی محبت می‌کند سروتنین ترشح می‌کند و باعث کاهش افسردگی می‌شود.

د) بیان هیجان‌ها در قالب‌های فکری، رفتاری و کلامی

این هیجان‌ها را در چه قالب‌های فکری، رفتاری و کلامی بیان کنیم. ما به دنبال اهدافی هستیم متناسب با آن باید هیجان نشان دهیم. مثلاً اقناع وقتی هدف ما باشد، باید متناسب با آن رفتار کنیم.

سبک‌های منفی: با استفاده از کلماتی مانند «مثلاً»، «در واقع» و «به قول معروف» فرآیند اقناع کم می‌شود.

استفاده بیشتر از حد و حصر: «این پروژه برای شما گران تمام خواهد شد» یا این گزاره که: «این پروژه برای شما تا حدی گران تمام می‌شود» که گزاره دوم تأثیر اقناعی کمتری دارد.

انکار آن­چه را ادعا می‌‌کنم: «البته این نکته ممکن است درست نباشد اما می‌توان گفت که ...» این اثر اقناعی کمتری دارد. «من که متخصص نیستم اما...».

مثال: می‌شود نظرتان را بگویید؟ «من که نظری ندارم ولی در 125 مقاله‌ای که در این زمینه نوشته‌ام نظرم را توضیح داده‌ام» یعنی اظهار تواضع، ناتوانی و ضعف. گفتن این نوع جملات اثرات منفی بر مخاطب می‌گذارد.


  

در 1995 ایشان هوش هیجانی را نوشت. EQ در مقابل IQ مطرح شد. در دهة 1950 فردی متوجه شد که خانم‌ها در رشدشان از لحاظ عاطفی با مشکلی مواجه می‌شوند. در 1990 سالوی و مایر روی مؤلفه‌های هوش هیجانی به ویژه جنبه‌های شناختی آن کار کردند. موضوع اصلی آنها این بود که موضوعات را چگونه در ذهن خود پردازش می‌کنیم.

ایشان دو مسیر در ذهن فرض کرد: مسیر اصلی و اتوبانی و مسیر حاشیه‌ای. اگر اطلاعات مهم باشد، از مسیر اتوبانی می‌رود و پردازش می‌شود و مطالب غیر مهم از مسیر حاشیه‌ای.

مؤلفه‌های هوش هیجانی

الف)آگاهی هیجانی (Emotional everaues)

تا چه اندازه من از هیجان‌های خود آگاه هستم. هیجان‌ها مثبت و منفی هستند. آگاهی به این هیجان بخش اول هوش هیجانی است. فرق افراد با هوش هیجانی بالا و پایین این است که افراد با هوش هیجانی بالا نسبت به هیجان‌های‌شان آگاه هستند. در سال 1996 کتابی نوشته شد با عنوان ‌"چرا آدم‌های باهوش با IQ خیلی بالا کارهای احمقانه انجام می‌دهند". گفتند علت آن فقدان هوش هیجانی است. یکی از مواردی که در آنجا مطرح می‌شود که مانع از آگاهی هیجانی می‌شود؛ پدیده‌ای است به نام Hubris که می‌توان به «کبر» و «خود بزرگ بینی» ترجمه کرد. مثال: نیکسون، یکی از رؤسای جمهور امریکا.

تحقیقی شده که ما دو ذهن داریم: ذهن عقلایی (4=2I2) این ذهن عقلانی است و ذهن تجربی (Experince). اگر کسی در زندگی بیش از حد تحقیر شود، با ذهن تجربی تجربه می‌شود. شکست‌های عاطفی را ذهن تجربی درک می‌کند. «کونوا دعاة الناس بغیر السنتکم» اشاره به این است که این روی ذهن تجربی اثر دارد.

آگاه بودن به هیجان‌ها ما را به مؤلفة بعدی می‌رساند که مدیریت هیجان‌ها باشد.


  

ریشه‌های تئوری هوش هیجانی به ثورندایک برمی‌گردد. ثورندایک جزو اولین کسانی بود که در کلمبیا به مناسبتی هوش اجتماعی را مطرح کرد. از نظر او شاخص‌های هوش هیجانی بیشتر به حوزه‌های تعامل‌های اجتماعی و روابط عمومی مربوط می‌شود.

در سال 1937 رابرت ثورندایک و سال استرن تحقیقات مبسوطی را انجام دادند. توانایی‌های مربوط به ارتباطات عمومی مباحثی را مطرح کردند که با دو موضوع سیاست مدن و تدبیر منزل هم‌پوشی دارد.

در آن زمان اندازه گیری هوش مشکل بود. حدود پنجاه سال هوش اجتماعی در بوته فراموشی سپرده شد. علت اصلی آن حاکمیت روی­کرد رفتارگرایی در روان­شناسی بود. اگرچه در همان دورة پنجاه ساله نیز مباحثی در این زمینه به چشم می‌خورد.

در سال 1980 تئوری گاردنر مطرح شد. پروژه صفر را ایشان کار می‌کرد. ایشان هوش متکثر را مطرح کرد. بحثی که گاردنر مطرح کرد این بود که هوش انواع مختلفی دارد. وی مشخصاً به هوش شخصی، هوش میان فردی و هوش درون فردی اشاره کرد. از نظر او وقتی در روان شناسی از هوش صحبت می‌شود، مجموعه‌ای از ویژگی‌ها مراد است و به موضوع خاصی اشاره ندارد، مثلاً استقراء قابلیت‌های کلامی. گاردنر می‌گوید این تقسیم بندی‌ها مشکل است و این فقط یک بعد هوش را می‌رساند. هوش موارد زیادی را دربر می‌گیرد، لذا ایشان مصادیق را مطرح کرد. هوش موسیقی، هوش درون فردی و هوش بین فردی را ایشان مطرح کرد. در ارتباط با خودم چقدر هوشیارانه رفتا می‌کنم و چقدر با دیگران. شاگرد گاردنر روی این دو نوع هوش زیاد کار کرد.


  

آشنایی با آزمون هوش هیجانی

کتاب «آشنایی با آزمون هوش هیجانی» برای روان‌شناسان، روان‌پزشکان، مشاوران توسعه سازمانی و شغلی و مددکاران اجتماعی منتشر شد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، در این اثر، می‌توانید اطلاعات مفید و ارزشمندی درباره هوش هیجانی به عنوان عاملی موثر در زندگی امروز بشر  و راهکارهای سنجش آن در افراد مختلف بخوانید.

 فصل آغازین کتاب به موضوعاتی چون کلیات هوش هیجانی بر اساس دیدگاه سالوی، مایر، گلمن، بار ـ اون می‌پردازد.

فصل دوم نیز به آزمون هوش هیجانی «بار ـ اون» اختصاص دارد و در آن شرح کلی این آزمون به همراه مولفه‌های هوش هیجانی، ویژگی‌های منحصر به فرد آن، موارد استفاده و چگونگی استخراج نتایج بررسی شده است.

در سومین فصل این کتاب، اجرا، نمره‌گذاری و تفسیر آزمون‌ هوش هیجانی به طور کامل توضیح داده می‌شود، همچنین پرسشنامه هوش هیجانی بار ـ اون، ساختار عاملی مولفه‌های کلیدی هوش هیجانی و حدود بالا و پایین در مولفه‌های هوش هیجانی به پیوست این اثر آمده است.

تئوری هوش هیجانی، دیدگاه جدیدی درباره پیش‌بینی عوامل موثر بر موفقیت و همچنین پیشگیری اولیه از اختلالات روانی را فراهم می‌کند، به طوری که قابلیت هوش هیجانی برای خودگردانی هیجانی و تدبیر ماهرانه روابط اهمیت دارد.

کتاب «آشنایی با آزمون هوش هیجانی» به قلم «محمود شیخ‌پور» و «رویا بذرافکن» در 83 صفحه، شمارگان یک هزار نسخه و بهای 13 هزار ریال از سوی انتشارات تندیس علم منتشر شد.
  

چگونه می توان در هوش هیجانی پیشرفت کرد؟

باید گفت بیشتر مهارت ها در اثر تعلیم و تربیت پیشرفته می شود و احتمال دارد که این موضوع حداقل برای بعضی از مهارت های هوش هیجانی صحیح باشد.

مهارتهای هوش هیجانی در منزل و با تعامل خوب والد و کودک شروع می شود. والدین به کودکان یاد می دهند که هیجانهای خود را تشخیص داده و آنها را نامگذاری کنند. به عنوان نمونه، من الان ناراحت هستم، خوشحالم، عصبانی ام. پس وقتی از رفتار برادرش شکایت می کند و می گوید من از او متنفرم، می توان جمله او را این گونه بازگویی کرد: به نظر می رسد رفتار برادرت خیلی تو را عصبانی کرده، هم نشان داده اید که احساس کودک خود را درک کرده اید و هم الگوی مناسبی برای بیان احساسات فراهم ساخته اید.

 یکی دیگر از راه های پیشنهادی برای پرورش هوش هیجانی، ایجاد یک محیط امن عاطفی است به گونه ای که کودکان بتوانند با آزادی و امنیت خاطر درباره احساساتشان با والدین گفت وگو کنند. پس باید به آنها نشان داد که به احساسات آنها توجه شده و نظریات آنها با صبر و حوصله شنیده می شود. حتی اگر نظریات کودکان مورد قبول والدین نیست بهتر است با استدلال خواهی آنها را توجیه کنند و در مواردی که آسیب کودک را مورد حمله قرار می دهد بهتر است به جای این که بگویند «بالاخره خودت را به کشتن می دهی» این عبارت را بگویید «من می ترسم به خودت آسیب برسانی» . و اگر اشتباهی از جانب والدین رخ داد باید از کودکان عذرخواهی کنند تا عملاً آموخته باشند که پذیرش اشتباهات و احساس تأسف امری طبیعی است.

عدم رعایت این موارد و عدم ابراز ناراحتی و حتی خشم توسط والدین ممکن است باعث شود بعضی اوقات کودکان دچار اختلالاتی شوند که در آن از احساسات خود دور شوند یا در درک احساسات با سوء تفاهم روبه رو شوند. ..

ادامه دارد


  

هوش هیجانی بنا به نظر «بار-اون » 5 مولفه به شرح زیر دارد که 15 عامل در آن موثر هستند.افراد تعداد بیشتری از این مولفه ها را در خود بیابند هوش هیجانی بالاتری دارند.

1-مهارتهای درون فردی شامل:

خودآگاهی هیجانی (بازشناسی و فهم احساسات خود)

جرأت (ابراز احساسات، عقاید، تفکرات و دفاع از حقوق شخصی به شیوه ای سازنده)

خودتنظیمی (آگاهی، فهم، پذیرش و احترام به خویش)

خودشکوفایی (تحقق بخشیدن به استعدادهای بالقوه خویشتن)

استقلال (خودفرمانی و خودکنترلی در تفکر و عمل شخصی و رهایی از وابستگی هیجانی)

2-مهارتهای میان فردی شامل:

 کنترل تکانه(ایستادگی در مقابل تکانه یا انکار تکانه)

3- سازگاری شامل:

مسأله گشایی(تشخیص و تعریف مسائل، همچنین ایجاد راه کارهای مؤثر)

آزمون واقعیت(ارزیابی مطابقت میان آنچه به طور ذهنی و آنچه به طور عینی، تجربه می شود)

انعطاف پذیری(تنظیم هیجان، تفکر و رفتار به هنگام تغییر موقعیت و شرایط)

4-کنترل استرس شامل:

توانایی تحمل استرس(مقاومت در برابر وقایع نامطلوب و موقعیت های استرس زا) مداوم در مقابله با نتایج منفی دچار مشکل هستند و به نظر می رسد هیچ گاه از شر حوادث بد در زندگی خلاص نمی شوند.. در مقابل افرادی وجود دارند که حتی پس از غم انگیزترین تجارب به حال اولیه برمی گردند و حتی به جلو می روند. این موضوع مربوط به قابلیت های هیجانی است که اجزای آن ترکیب کننده هوش هیجانی هستند.

 5-خلق عمومی شامل:

شادی(احساس رضایت از خویشتن، شاد کردن خود و دیگران)

خوشبینی(نگاه به جنبه های روشن زندگی و حفظ نگرش مثبت حتی در مواجهه با ناملایمات)

ادامه دارد...


  
+ درود بر شما. روابط عمومی به زبان آدمیزاد با ادامه معرفی نرم افزار جامع روابط عمومی بروزه!


+ درود بر شما. روابط عمومی به زبان آدمیزاد با ادامه معرفی نرم افزار جامع روابط عمومی بروز شد.


+ درود بر شما. روابط عمومی به زبان آدمیزاد با ادامه معرفی نرم افزار جامع روابط عمومی بروز شد.


+ برای آشنایی با نرم افزار جامع روابط عمومی سری به روابط عمومی به زبان آدمیزاد بزنید.


+ درود بر شما. اگر مایلید بدانید چقدر در روابط عمومی قوی هستید سری به روابط عمومی به زبان آدمیزاد بزنید.


+ به سهامداران خود احترام بگذارید. به آنان نشان دهید که متشخص و امین هستید!


+ تا کنون همه از مشتری مدار گفته اند. سری به روابط عموی به زبان آدمیزاد بزنید و این بار از سهام دار مداری بشنوید.


+ صاحب سهم را مشتری و هواخواه موسسه سازید (1) با افزایش تعدا صاحبان سهام است که می توان دموکراسی اقتصادی را بر پایه های محکم استوار نمود.ادامه...


+ در دنیای تبلیغات خودخواه نباشید. تنها تبلیغات سازمان خود را پیش نبرید گاهی حمایت تبلیغات سازمان های غیرانتفاعی بیشتر به شما کمک خواهد کرد.(اصلاعات بیشتر در روابط عمومی به زبان آدمیزاد)


+ گاهی ممکن است برنامه ای را با زحمات و هزینه زیاد دنبال کنید بدون به دست آوردن کوچکترین نتیجه.پس همیشه برنامه های خود را ارزیابی کنید. سری به روابط عمومی به زبان آدمیزاد بزنید تا با نمونه ای از این مشکل آشنا شوید.






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ