سال و فال و مال و حال و اصل و نسل و تخت و بخت
بادت اندر شهریاری برقرار و بر دوام
سال خرم، فال نیکو، مال وافر، حال خوش
اصل ثابت، نسل باقی، تخت عالی، بخت رام
طالع اگر مدد دهد دامنش آورم به کف گر بکشم زهی طرب ور بکشد زهی شرف
چند به ناز پرورم مهر بتان سنگ دل یاد پدر نمی کنند این پسران ناخلف
حافظ اگر قدم زنی در ره خاندان به صدق
بدرقه رهت شود همت شحنه نجف
عید ولایت بر شما عزیزان مهر 84 مبارک باد
خدایا،در این روز عزیز از تو می خواهم به من توفیق دهی اسماعیل درونم که همانا نفس من است راذبح نمایم تا من بشوم آنگونه که تو می خواهی وبا این لطف تو به یکباره تمام سنگهای رمی جمرات را به سمت شیطان بیاندازم وبعد آن فقط تودر زندگیم باشی وبس!
می خواستم زندگی کنم راهم را بستند.ستایش کردم گفتند خرافات است.عاشق شدم گفتند دروغ است.گریستم گفتند بهانه است.خندیدم گفتند دیوانه است...
دنیا را نگه دارید می خواهم پیاده شوم.
علی شریعتی
22 اردیبهشت 83 – روزنامه جوان - اینترنت به عنوان یک وسیله آموزشی، زمانی وارد دانشگاه ها و مدارس شد که اغلب مردم تصوری سرگرمی مدار از این رسانه نوظهور داشتند. البته ورود کامپیوتر به عنوان وسیله ای برای پردازش اطلاعات به عرصه حیات انسانی به دهه 1930 برمی گردد که بیشتر برای محاسبات ریاضی به عنوان یک ماشین حساب پیشرفته مورد استفاده قرار می گرفت، از ورود فراگیر اینترنت به زندگی مردم، زمان زیادی نمی گذرد.
اینترنت بدون شک ذکرش، انسان را به یاد کامپیوتر می اندازد، به زودی توانست در عرصه آموزش جایگاه ویژه ای به دست آورد و به عنوان منبعی برای یافتن اطلاعات مختلف مورد استفاده قرار گرفت. این نوشتار به نقش اینترنت در پژوهش های دانشجویی می پردازد.
در دنیایی که بحث های یک سویه و دو سویه در باره همه پرسش های اجتماعی به اوج خود رسیده است، دانشجویان یک نیاز اساسی به پیشبرد دیدگاه ها و مهارت هایی دارند که به آن ها اجازه می دهد اختلاف های گریزناپذیری که آن ها را احاطه کرده است، به بحث بگذارند. اما چرا تمرکز روی بحثهایی که از طریق اینترنت پیش می آید؟ پاسخ، مستقیم و جالب توجه است. دانشجویان برای کسب اطلاعات چنان به اینترنت وابسته شده اند که باید آن را جزیی از برنامه های آموزشی تلقی کرد .
وسعت و گستردگی اینترنت به گونه ای است که برای هر کسی اطلاعات لازم را می تواند فراهم سازد. این رسانه چنان جایی در میان دانشجویان باز کرده است که بدون آن ادامه تحصیل با مشکل مواجه میشود. از آن جا که اینترنت در همه ابعاد زندگی مردم ریشه دوانده است، جای تعجب نیست که دانشجویان بیش از پیش برای انجام تحقیقات خود به آن روی می آورند و به نوعی پژوهش آنلاین وابسته می شوند.
حال این پرسش ها پیش می آید که آیا دانشجویان می توانند برای انجام تحقیقات خود از اینترنت استفاده کنند؟ آیا اینترنت پاسخ کنجکاوی آنان را خواهد داد؟ آیا اینترنت آخرین گزینه برای کسب اطلاعات است؟ طبق آخرین تحقیقات به عمل آمده پاسخ برخی از این پرسش ها منفی است.
نتیجه پژوهش ها حاکی از آن است که دانشجویان نسبت به سایر افراد جامعه استفاده کمتری از اینترنت برای سرگرم شدن دارند و بیشترین حجم کار با اینترنت آن ها به جست وجو برای یافتن اطلاعات آکادمیک اختصاص دارد.
استفاده گسترده تر از اینترنت وجوه متفاوت و متضادی ممکن است داشته باشد. اکثر استادان بر این عقیده اند که اگر اینترنت درست مورد استفاده قرار گیرد، منبع بسیار ارزشمندی برای کسب اطلاعات است . اما برخی از استادان به این نتیجه رسیده اند که دانشجویان با دقت لازم از اینترنت استفاده نمیکنند. اما به نظر می رسد که حداقل برخی از دانشجویان برای فراهم کردن مطلب، ایده های جدید و نتایج معقول به اینترنت روی می آورند و مطالب را مستقیما از اینترنت به مقالات خود وارد می کنند.
بارها شنیده یا خواندهایم که میگویند ممکن است اثری هنری در زمانه خودش یا حتی در یک مقطع زمانی به طور کامل درک نشود. حتی خواندهایم که لزومی ندارد یک اثر هنری خودش را باز کند. میگویند یک اثر هنری اصلا باز نیست. ممکن است با لایه اول آن بسرعت ارتباط برقرار کرد، اما خطاست که فکر کنیم همه اثر هنری همان لایه اول آن است. میگویند براساس درک و شعور و نیروی فهم مخاطب، یک اثر بر او رخ مینماید یا مستور میماند. میگویند وظیفه مخاطب است که سعی کند بداند و آدم با فرهنگی شود تا لیاقت درک اثر هنری را کسب کند.
تمام این گفتهها به نظر درست میآید، ولی با توجه به شرایط زندگی در سده جدید، آیا میتوان از مردم عادی جامعه انتظار درک و ارتباط مستقیم با نقاشی را داشت؟ دریافت و پذیرش یک اثر پس از قرنها و با ظهور زمینههای کاملا متفاوت فرهنگی چگونه میسر است؟ آن هم در شرایطی که دیگر میثاقهای مشترک، رمزها و علایم آشنا میان تولیدکننده اثر و دریافتکننده اثر وجود ندارد.
دیگر در این زمانه مردم ما کمتر نقاشیهای سنتی ایرانی با تمام المانهای آن را میبینند؛ زیرا تولید این گونه آثار نیز کمتر شده است و شاید انگشت شمار باشند نقاشانی که آثاری را تولید کنند که با المانهای فرهنگی ایرانی رابطه مستقیمی داشته باشند.
برای نقاش زمانهای گذشته ایرانی که مردم با کارهایش راحتتر ارتباط برقرار میکردند، تولید اثر در برههای رخ داده که دارای ساز و کار و منطق و سلیقه ویژه خود بوده و بر بستری بالیده که کمتر نشانهای از آن در دوران کنونی فراهم است.
ایران کشوری است که شرایط فرهنگی خاصی بر آن حاکم است. از طرفی واضح به نظر میرسد که نقاشی به عنوان یک رسانه معتقد به چارچوبهای معینی باشد و معیارهای معتبری را رعایت کند، ولی به نظر میرسد مردم عادی بسیار کمتر با آن ارتباط برقرار کنند.
بسیاری از هنرمندان معتقدند بحران مخاطب در هنر ایران، بویژه نقاشی وجود دارد؛ هرچند برخی نیز بحث هنر برای هنر را پیش میکشند تا پاسخی به بیانگیزه بودن مردم برای درک آثار هنری بدهند.
فرانسیس پونژ جمله معروفی دارد. این که «من میگویم، تو حرف مرا میفهمی، پس ما هستیم.» پس هنر بیمخاطب معنی ندارد. این جمله پونژ استمداد او برای قرار گرفتن در دنیای بدون بحران مخاطب را میرساند.
بسیاری معتقدند در مواجهه با نقاشی، وظیفه برقراری ارتباط به عهده مخاطب است و اوست که باید تلاش کند تا با اثر هنرمند نقاش ارتباط برقرار کند و برخی نیز بر این باورند که نقاش موفق کسی است که آثارش گویا و قابل فهم برای مخاطبان عام است.
آبانگان
آبان روز از آبان ماه
برابر با 10
آبان در گاهشماری ایرانی
"... اینک آبها را میستاییم، آبهای فروچکیده و گردآمده و روان
شده
و خوب کـُنش ِ اهورایی را..."
(یسنا - هـات 38
- بند 3)
«جشن آبانگان» جشنی است در
گرامیداشت ستارهی روان (سیاره) درخشان «اَنَهیتَه / آناهید (زهره)» و رود
پهناور و خروشان «اردوی / آمو (آمودریا)، و بعدها ایزدبانوی بزرگ «آب»ها در ایران (غیاث
آبادی، 1382،ص77)
"اَردوی سوره
اَناهیتا» Ardavi – Sura
An?hita ایزدبانویی ایرانی بسیار
برجستهای است که نقش مهمی در آیینهای ایرانی دارد و
پیشینهی ستایش و بزرگداشت این
ایزد بانو در فرهنگ ایرانی به دورههای
پیش از زرتشتی در تاریخی ایران
میرسد.
بخش بزرگی در کتاب اوستا به نام «آبان یشت(یشت
پنجم) که یکی از باستانیترین ِیشتها
میباشد به این ایزد بانو اختصاص
دارد، در این یشت، او زنی است
جوان، خوش اندام، بلند بالا، زیبا چهره، با بازوان سپید و
اندامی برازنده، کمربند تنگ بر میان بسته، به جواهر آراسته، با طوقی زرین بر
گردن، گوشواری چهارگوش در گوش، تاجی با سد ستارهی هشت گوش بر سر، کفشهایی
درخشان در پا، با بالاپوشی زرین و پرچینی از پوست سگ آبی. اَناهید
گردونهای دارد با چهار اسب سفید، اسبهای گردونهی او ابر، باران، برف و تگرگ
هستند.
او در بلندترین طبقهی آسمان جای
گزیده است و بر کرانهی هر دریاچهای، خانهای آراسته، با سد
پنجرهی درخشان و هزار
ستون خوش تراش دارد. او از فراز
ابرهای آسمان، به فرمان اهورامزدا، باران و برف و تگرگ را
فرو میباراند.
نیایشگاههای آناهیتا معمولا در کنار رودها
برپا میشده و زیارتگاههایی که امروزه با اسامی دختر
و بی بی مشهور هستند و
معمولا در کنار آنها آبی جاری
است، میتوانند بقایای
آن نیایشگاهها باشند. برخی حتی سفرههای نذری با نام بی بی (همچون بی بی سه شنبه) را
بازماندهی آیینهای مربوط به آناهیتا میدانند.
آناهیتا همتای ایرانی «آفرودیت»، الههی عشق و
زیبایی در یونان و «ایشتر»، الههی بابلی، به شمار میرود.
واژهی «آب» که جمع آن «آبان» است در اوستا و
پهلوی «آپ» و در سانسکریت «آپه» Apa و در فارسی هخامنشی «آپی» میباشد. این
آخشیج (عنصر) همانند آخشیجهای
اصلی دیگر چون آتش و خاک و هوا در آیینهای ایرانیان باستان
مقدس است و آلودن آن گناهی بس بزرگ است. برای هریک از چهار آخشیج
امشاسپندی (فرشته) ویژه نامگذاری شده است. به گواهی اوستا و نامههای دینی
پهلوی، ایرانیان آخشیجهای چهارگانه را که پایهی نخستین زندگی است، میستودند.
در جشن آبانگان، پارسیان به ویژه زنان در کنار
دریا یا رودخانهها، فرشتهی آب را نیایش میکنند. ایرانیان
کهن آب را پاک (مقدس) میشمردند و هیچگاه آنرا آلوده نمیکردند و
آبی را که اوصاف سهگانهاش(رنگ - بو - مزه) دگرگون میشد برای آشامیدن و شستشو بهکار
نمیبردند.
"هرودوت" میآورد :
"... ایرانیان در
میان آب ادرار نمیکنند، آب دهان و بینی در آن نمیاندازند و در آن دست و روی نمیشویند ..."
"استرابون" جغرافیدان یونانی نیز میآورد :
"... ایرانیان در آب
روان، خود را شستشو نمیدهند و در آن لاشه، مردار و آنچه که نا پاک است نمیاندازند ..."
در برگردان فارسی آثارالباقیه ابوریحان بیرونی میخوانیم :
"... آبان روز دهم
آبان ماه است و آن را عید میدانند
که به جهت همراه بودن دو نام،
آبانگان میگویند. در این روز زو Zoo پسر
طهماسپ از سلسلهی پیشدادیان به
شاهی رسید، مردم را به کندن قناتها و
نهرها و بازسازی آنها فرمان داد،
در این روز به کشورهای هفتگانه خبر
رسید که فریدون ، بیوراسب (ضحاک - آژی
دهاک) را اسیر کرده، خود به پادشاهی
رسیده و به مردم دستور داده است که
خانه و زندگی خود را دارا شوند..."
در روایت دیگرى آمده است که پس از هشت سال
خشکسالى در ماه آبان باران آغاز به باریدن کرد و از آن زمان جشن آبانگان پدید آمد.
زرتشتیان نیز در این روز همانند سایر جشنها به آدریانها
(آتشکدهها) مىروند و پس از آن براى گرامیداشت مقام فرشتهی آبها، به کنار
جوىها و نهرها و قناتها رفته و با خواندن اوستاى آبزور (بخشى از اوستا که
به آب و آبان تعلق دارد) که توسط موبد خوانده مىشود، اهورامزدا را
ستایش کرده و درخواست فراوانى آب و نگهدارى آن را کرده و پس از آن به شادى مىپردازند.
جالب اینجاست که مىگویند اگر در این روز باران ببارد،
آبانگان به مردان تعلق گرفته و مردان تن و جان خویش را به آب مىسپارند و اگر
بارانى نبارد، آبانگان زنان است و زنان آب تنى مىکنند.
منابسبت بعدی
این ماه گاهنبار اَیاثَرم. جشن میانه پاییز. 15 آبان است.
با سلام به همه دوستان و همراهان،
اگر سرکار خانم جعفری با عنوان اینکه ( دوربین سر کلاس درس بنده هم قرضی بوده !!! ) از شرکت در مسابقه انصراف ندهند !!!! ،
فراخوان یک جشنواره دیگر را توی این پست می گذارم . این جشنواره بخشهای متفاوتی داره ، حتی بخش آماتوری .....
فکر می کنم جایزه سفربه حج عمره فرصت مناسبی برای تلاش شماست .. این طور نیست؟
آخرین فرصت آخر آبانماه است.... و این نکته رو در پایان ذکر کنم که :
(( اگر بتونم کاری براتون انجام بدم ، دریغ نخواهم کرد ))
امیرعباس اشرف