سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
روابط عمومی به زبان آدمیزاد
این تارنما میعادگاهی است برای تمامی علاقمندان به مباحث روابط عمومی، مدیریت، خلاقیت، راهکارهای کسب موفقیت، کارآفرینی و ...؛ اگر ارایه کننده کالا و خدمات هستید، اگر وبلاگ نویسید یا به هر روش دیگری به اشاعه افکار خود می پردازید سری به ما بزنید: کلیه افراد علاقمند می توانند در یک دوره یک ماهه آزمایشی با وبلاگ "روابط عمومی به زبان آدمیزاد" (مهر 84) همکاری نمایند در صورت احراز شرایط با ما خواهید ماند. افراد غیر فعال و یا فعال در زمینه غیر مرتبط حذف خواهند شد.
نویسندگان وبلاگ
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 663
بازدید دیروز : 73
کل بازدید : 669919
کل یادداشتها ها : 350
خبر مایه

موسیقی


1 2 3 >

تصور کنید بانکی دارید که در آن هر روز صبح 86400 تومان به حساب شما واریز می شود و تا آخرشب فرصت دارید تا همه پولها را خرج کنید چون آخر وقت حساب خود به خود خالی می شود! دراین وقت شما چه خواهید کرد؟!
البته که سعی میکنید تا آخرین ریال را خرج کنید!
هر کدام از ما یک چنین بانکی داریم، بانک زمان.
هرروز صبح در بانک زمان شما 86400 ثانیه اعتبار ریخته می شود و آخر شب این اعتبار به پایان می رسد. هیچ برگشبی نیست و هیچ مقداری از این زمان به فردا اضافه نمی شود.
ارزش یک سال را دانش آموزی که مردود شده می داند.
ارزش یک ماه را مادری که فرزندی نارس به دنیا آورده می داند.
ارزش یک هفته را سردبیر یک هفته نامه می داند.
ارزش یک دقیقه را شخصی که از قطار جا مانده.
و ارزش یک ثانیه را آنکه از تصادفی مرگبار جان بدر برده می داند.
هر لحظه گنج بزرگی است، گنجتان را مفت از دست ندهید!
باز به خاطر بیاورید که زمان به خاطر هیچکس منتظر نمی ماند.

دیروز به تاریخ پیوست،
فردا معماست،
و امروز هدیه است


  

روزها گذشت و گنجشک با خدا هیچ نگفت. فرشتگان سراغش را از خدا گرفتند و خدا هر بار به فرشتگان این گونه می‌گفت: می‌آید، من تنها گوشی هستم که غصه‌هایش را می‌شنود و یگانه قلبی‌ام که دردهایش را در خود نگه می‌دارد.

سرانجام گنجشک روی شاخه‌ای از درخت دنیا نشست. فرشتگان چشم به لبهایش دوختند، گنجشک هیچ نگفت و خدا لب به سخن گشود با من بگو از آنچه سنگینی سینه توست. گنجشک گفت: لانه کوچکی داشتم، آرامگاه خستگی‌هایم بود و سرپناه بی‌کسی‌ام. تو همان را هم از من گرفتی. این توفان بی‌موقع چه بود؟‌چه می‌خواستی از لانه محقرم، کجای دنیا را گرفته بود؟ و سنگینی بغض، راه بر کلامش بست. سکوتی که عرش طنین‌انداز شد. فرشتگان همه سر به زیر انداختند. خدا گفت: ماری در راه لانه‌ات بود، خواب بودی. باد را گفتم تا لانه‌ات را واژگون کند. آنگاه تو از کمین مار پر گشودی خدا گفت: و چه بسیار بلاها که به واسطه محبتم از تو دور کردم و تو ندانسته به دشمنی‌ام برخاستی. گنجشک خیره در خدایی خدا مانده بود. اشک در دیدگان گنجشک نشست. ناگاه چیزی در درونش فرو ریخت. های‌های گریه‌هایش ملکوت خدا را پر کرد.


  

کشاورزی الاغ پیری داشت که یه روز اتفاقی میفته توی یک چاه بدون آب. کشاورز هر چی سعی کرد نتونست الاغ را از تو چاه بیرون بیاره. برای اینکه حیون بیچاره زید زجر نکشه، کشاورز و مردم روستا تصمیم گرفتن چاه رو با خاک پر کنن تا الاغ زودتر بمیره و زیاد زجر نکشه. مردم با سطل روی سر الاغ خاک می‌ریختند اما الاغ هر بار خاکهای روی بدنش رو می‌تکوند و زیر پاش می‌ریخت و وقتی خاک زیر پاش بالا می‌آمد سعی می‌کرد بریه روی خاک‌ها. روستایی‌ها همینطور به زنده ‌به گور کردن الاغ بیچاره ادامه دادند و الاغ هم همینطور به بالا اومدن ادامه داد تا اینکه به لبه‌ی چاه رسید و بیرون اومد.

مشکلات زندگی مثل تلی از خاک بر سر ما می‌ریزند و ما مثل همیشه دو انتخاب داریم:

اول اینکه اجازه بدیم مشکلات ما رو زنده به گور کنن

و

دوم اینکه از مشکلا سکویی بسازیم برای صعود.


  

روزی سوراخ کوچکی در یک پیله ظاهر شد. شخصی نشست و ساعتها تقلای پروانه برای بیرون آمدن از سوراخ کوچک پیله را تماشا کرد. ناگهان تقلای پروانه متوقف شد و به نظر رسید که خسته شده و دیگر نمی‌تواند به تلاشش ادامه دهد. آن شخص مصمم شد به پروانه کمک کند و با برش قیچی سوراخ پیله را گشاد کرد. پروانه به راحتی از پیله خارج شد اما جثه‌اش ضعیف و بالهایش چروکیده بودند. آن شخص به تماشای پروانه ادامه داد. او انتظار داشت پر پروانه گسترده و محکم شود و از جثه او محافظت کند اما چنین نشد. در واقع پروانه ناچار شد همه عمر را روی زمین بخزد و هرگز نتوانست با بالهایش پرواز کند. آن شخص مهربان نفهمید که محدودیت پیله و تقلا برای خارج شدن از سوراخ ریز آن را خدا برای پروانه قرار داده بود تا به آن وسیله مایعی از بدنش ترشح شود و پس از خروج از پیله به او امکان پرواز دهد. گاهی اوقات در زندگی فقط به تقلا نیاز داریم. اگر خداوند مقرر می‌‌کرد بدون هیچ مشکلی زندگی کنیم فلج می‌شدیم به اندازه کافی قوی نمی‌شدیم و هرگز نمی‌توانستیم پرواز کنیم.


  
خدایا،دراین روز فرخنده گناهان ماراببخش وآنچه خیر برای حضرت محمد وآل محمد (ص)  قرار دادی برای ما هم قرار بده و هرچه شر از ایشان دفع کردی از ما هم دور نما.

  خدایا،در این روز عزیز از تو می خواهم به من توفیق دهی اسماعیل درونم که همانا نفس من است راذبح نمایم تا من بشوم آنگونه که تو می خواهی وبا این لطف تو به یکباره تمام سنگهای رمی جمرات را به سمت شیطان بیاندازم وبعد آن فقط تودر زندگیم باشی وبس!  


  

استاد زبان فرانسه در مورد مذکر یا مونث بودن اسمها توضیح میداد که پرسید
کامپیوتر مذکر است یا مونث؟

کلیه دانشجویان دختر جنس رایانه را به دلایل زیر مرد اعلام کردند

وقتی به آن عادت می کنیم گمان می کنیم بدون آن قادر به انجام کاری نیستم
با آن که داده های زیادی دارند اما نادانند
قرار است مشکلات را حل کنند اما در بیشتر اوقات معضل اصلی خودشانند
همین که پایبند یکی از آنها شدید متوجه میشوید که اگر صبر کرده بودید مورد بهتری از آن نصیبتان می شد

کلیه دانشجویان پسر به دلایل زیر جنس رایانه را زن اعلام کردند

به غیر از خالق آنها کسی از منطق درونی آنها سر در نمی آورد
کسی از زبان ارتباطی آنها سر در نمی آورد
کوچکترین اشتباهات را در حافظه دراز مدت خود ذخیره می کنند تا بعد ها تلافی کنند
همین که پایبند یکی از آنها شدید باید تمام پول خود را صرف خرید لوازم جانبی آنها بکنید


  

 

شاید آن روز که سهراب نوشت:

تا شقایق هست زندگی باید کرد!!!

خبر از دل پر درد گل یاس نداشت

خبر از تپش قلب جفاکار نداشت

باید این جور نگارش میکرد:

چه شقایق باشد چه گل پیچک و یاس

زندگی اجباریست!


  

فرشتگان روزی از خدا پرسیدند : بار خدایا تو که بشر را اینقدر دوست داری غم را دیگر چرا آفریدی؟

 خداوند گفت : غم را بخاطر خودم آفریدم چون این مخلوق من که خوب می شناسمش تا غمگین نباشد به یاد خالق نمی افتد


  

راههای مختلفی که براساس آن، نخبگان میتوانند در کنش تاریخی موثر باشند و طرق مشارکت آنان را در تغییرات اجتماعی بشناسیم به شرح ذیل میباشد:

1-    تصمیمگیری

نخبگان به دلیل دارا بودن نقش در مجموعه تصمیمگیری، اثر آنان مستقیماً در درون جامعه ظاهر میشود. در تحلیل نخبگان قدرت بررسی میشود در واقع میتوان تغییر اجتماعی یا مقاومت در مقابل تغییر را به عنوان نتیجه مجموع تصمیمات اتخاد شده بازیگران اجتماعی فوقالعاده قدرتمندی در نظر گرفت که پستهای مهم  استراتژیکی را اشغال میکنند و این خود به هر حال جنبهای بسیار با اهمیت یا اساسی از کنش تاریخی است.

تصمیمات عمده در نهادها وجوامع اغلب توسط عدهمعدودی از افراد که دارای کنش تاریخی کمابیش طولانیاند انجام میگیرد. تصمیمات فرعی مانند قیمت محصولات، دارا بودن آزادی وسیع در تعیین سود سهام شرکا و ... توسط مالکان و مدیران اصناف بزرگ صورت میگیرد و فعالیت و گاهی عدم فعالیت آنان ممکن است منجر به جابجائیهای وسیع جمعیتی و دگرگونی شرایط زندگی میلیونها فرد شود و گاهی جهت تاریخ را تغییر دهد و در نهایت در درون یک صنف تصمیم گیریها به همان اندازه که مدیران بلندپایه را به خود مشغول میکند دیگر پرسنل را نیز به طریق درگیر میکند بدین معنا که مدیران بلندپایه اداری به نظرات، اطلاعات، مطالعات و تحقیقات کمابیش وسیع پرسنل تابع خود توجه میکنند. بنابراین در سطح این مرئوسان بخش عمدهای از تصمیمات گرفته میشود و به مرحله عمل در میآید که حتی ممکن است گاهی تصمیمات مدیران را نیز تحتالشعاع قرار دهد.

 

2-   الگوسازی

رهبران فکری، نفوذ خود را از طریق نوعی الگوسازی نیز اعمال میکنند. با توجه به این که آنان سمبلهای زندهای از طرز تفکر، وجود و عملاند، نسبت به برخی دستهها، گروهها یا کل افراد جامعه، قدرت جاذبهای دارند و بنابراین، مورد تقلید قرار میگیرد و به عبارت دقیقتر، دیگران سعی در همانندسازی خود با آنان دارند ولی این همانند سازی نخبگان، ممکن است دارای ریشههای متفاوتی بوده، ناشی از انگیزههای مختلفی باشد. جاهطلبی شخصی را شاید بتوان یکی از انگیزههای مهم در همانند سازی با برخی نخبگان محسوب کرد.

آنان که در سلسله مراتب اجتماعی، تمایل به ارتقا و دسترسی به ثروت یا پست فرماندهی دارند، باید با منافع نخبگان همسانی داشته، گاهی جزئیات رفتارهای عملی و زندگی آنان را تقلید کنند. در حقیقت، نیل به نخبگان قدرت، بدون قبول همانندی کامل با آن، بسیار مشکل است. بنابراین، اعضای نخبگان قدرت، به گونهای مدلهای زندهای اند که نیرو جاذبه آنان در مورد کسانی که تمایل رسیدن به قدرت یا قصد نزدیک شدن به آن را دارند، نیروی فشاری نیز محسوب میشود. در دیگر موارد، ارزش الگو قرارگرفتن نخبگان، مبتنی برارزشهایی است که نخبگان پیشنهاد کرده یا آنها را به صورت نهادی در میآورند. این الگوسازی میتواند براساس ارزشهایی باشد که قبلاًدر جامعه ارائه یا منتشر شده، یا برعکس، براساس ارزشهای نو یا در حال ایجاد شدن واقع شود. چنین ارزشی از الگوسازی، بر طرح ایدهای کم و بیش متعالی قرار دارد که میتواند تا درجه بسیار رفیعی از تعالی، همانند آنچه در مورد پیامبران یا قدسیان مطرح است. برسد.


  

با دید منفی به موارد زیر بستگی دارد:

1ـ تنزل وسقوط سیاست‌مداران حرفه‌ای حزبی به سطوح میانی قدرت.

2ـ بن بت نیمه سازماندهی شده منافع و تمایلات قدرتمندان محلی.

3ـ فقدان کامل عملی یک تشکیلات قانونی که از نظر سیاسی، بی‌طرف و در عین حال قانونی، که دارای افکار و مهارت اجرایی باشد.

4ـ پنهان کاری رسمی فزاینده که در آن تصمیمات مهم بدون در نظر گرفتن منافع عموم مردم یا به بدون بحث و مذاکره گذاشتن در کنگره اتخاذ می‌گردد.


  
+ درود بر شما. روابط عمومی به زبان آدمیزاد با ادامه معرفی نرم افزار جامع روابط عمومی بروزه!


+ درود بر شما. روابط عمومی به زبان آدمیزاد با ادامه معرفی نرم افزار جامع روابط عمومی بروز شد.


+ درود بر شما. روابط عمومی به زبان آدمیزاد با ادامه معرفی نرم افزار جامع روابط عمومی بروز شد.


+ برای آشنایی با نرم افزار جامع روابط عمومی سری به روابط عمومی به زبان آدمیزاد بزنید.


+ درود بر شما. اگر مایلید بدانید چقدر در روابط عمومی قوی هستید سری به روابط عمومی به زبان آدمیزاد بزنید.


+ به سهامداران خود احترام بگذارید. به آنان نشان دهید که متشخص و امین هستید!


+ تا کنون همه از مشتری مدار گفته اند. سری به روابط عموی به زبان آدمیزاد بزنید و این بار از سهام دار مداری بشنوید.


+ صاحب سهم را مشتری و هواخواه موسسه سازید (1) با افزایش تعدا صاحبان سهام است که می توان دموکراسی اقتصادی را بر پایه های محکم استوار نمود.ادامه...


+ در دنیای تبلیغات خودخواه نباشید. تنها تبلیغات سازمان خود را پیش نبرید گاهی حمایت تبلیغات سازمان های غیرانتفاعی بیشتر به شما کمک خواهد کرد.(اصلاعات بیشتر در روابط عمومی به زبان آدمیزاد)


+ گاهی ممکن است برنامه ای را با زحمات و هزینه زیاد دنبال کنید بدون به دست آوردن کوچکترین نتیجه.پس همیشه برنامه های خود را ارزیابی کنید. سری به روابط عمومی به زبان آدمیزاد بزنید تا با نمونه ای از این مشکل آشنا شوید.






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ