دیواکار شارما ـ فوق تخصص روابط عمومی ـ در کتاب خود با عنوان «روابط عمومی حرفهای بالنده» و در توضیح بازاریابی تلفیقی مینویسد: «یک شیوه جدید با عناصری متشکل از روابط عمومی، بازاریابی، ارتباطات و آگهی در سال 1990 پا به عرصه گذاشت. این پدیده "رسانهی بازاریابی تلفیقی" نام داشت. منظور از این پدیده استفاده از تمام امکانات برای تبدیل یک محصول به صورت بخشی از طرح ذهنی مصرف کنندهی مورد نظر است. .....» به واقع شامار در این تعریف ابتدا همکاری قسمتها را پدیدهای نو معرفی کرده و در گامی دیگر به «آگهی» به عنوان مفهومی مجرد و قابل اجماع با مفاهیمی مثل ارتباطات نگاه کرده است. با چنین دیدگاهی این دو از سالها پیش به هم پیوستهاند و آنچه مهم مینماید چگونگی تاثیرات متقابل بازاریابی و روابط عمومی بر هم است. صرف نظر از برداشت و ارائه الگوی شامار یا دیگران، آرائ موافق و مخالف، ظاهرا" به نظر میرسد که خواسته یا ناخواسته باید نقش شگرف روابط عمومیها را بپذیرم. چرا که دنیای امروز ما و تلاش انسانها برای آنکه خود و یا محصول خود را بشناسانند سبب رویآوری به ابزار متعدد، شیوه های نو، قدرت ابتکار عمل، ارتباط نزدیک و گرم با مخاطب و ... گردیده است. چه کسی امروز میتواند مدعی باشد نقش یک کنفرانس مطبوعاتی کمتر از شیوههای دیگر فرایند پیچیدهی بازاریابی است.؟
«کاتلر» و «مینداک» رابطه بازاریابی و روابط عمومی را تحت یک الگو به 5 حالت احتمالی زیر تقسیم میکنند: «الگوی شماره یک: جدا اما با وظایف یکسان الگوی شماره دو:یکسان اما با وظایف مرتبط الگوی شماره سه:بازاریابی به عنوان یک وظیفه یا عملکرد حاکم الگوی شماره چهار:روابط عمومی به عنوان یک وظیفه یا عملکرد الگوی شماره پنج: روابط عمومی و بازاریابی وظایف مشابهی هستند» مدیر سازمان با توجه به نوع نگاهی که به این الگو - و یا الگوهایی از این قبیل - داشته باشد میتواند سازو کار و ساختار بازاریابی شرکت خود را طراحی کند.هرچند در دوره ی حاضر سرعت اعجاب انگیز تغییر تحولات دانش عملا" مرز بین علوم را از بین برده و یا تا حدودی کمرنگ کرده است اما همچنان این اختلاف نظر بر سر رابطه، نوع آن ، شیوهِ چارت سازمانی و ... روابط عمومی و بازاریابی وجود دارد.
پایان:
به نظر نگارنده مهم نیست که کدام یک از الگوهای رایج و آزمون پس داده در سایر کشورها را بپذیرم. آنچه بازاریابی و به دنبال آن صنعت تبلیغات این کشور به آن نیاز دارد یک تصویر ذهنی قوی از لزوم ارتباط و تعامل بین روابط عمومی و بازاریابی و از آن مهمتر و دشوارتر باور مدیران کشور به این مهم است.